متن
ترجمه آیتی
ترجمه شهیدی
ترجمه معادیخواه
تفسیر منهاج البرائه خویی
تفسیر ابن ابی الحدید
تفسیر ابن میثم
[ 122 ]
124
و از سخنان آن حضرت است
زره پوشيدگان را پيش بداريد . و كسانى را كه خود ندارند ، واپس بگماريد . دندانها را سخت بفشاريد ، كه شمشيرها را از رسيدن به كاسه سر باز مىگرداند . و پيرامون نيزهها بپيچيد 1 كه آن پيچيدن ، نيزهها را اين سو و آن سو مىراند ، تا آسيب چندان نرساند 2 ، و ديدهها را فرو خوابانيد كه دليرى را مىافزايد ، و دل را بهتر آرام نمايد ، و بانگها را آهسته كنيد ، كه بد دلى را بيشتر مىزدايد . و پرچم خود را بالا بداريد ، و پيرامون آن را خالى مگذاريد ، و مدهيد آن را جز به دست دلاوران ، و آنان كه حمايت كنند چيزى را كه واجب است حمايت آن ، كه شكيبايان ، هنگام نازل شدن بلاها كسانى هستند ، كه گرد پرچم خود را دارند ، و دو پهلو و پشت و پيش آن را خالى نمىگذارند ، نه از آن پس مىمانند تا به دشمنش بسپارند ، و نه از آن پيش مىافتند ، كه تنهايش گذارند . هر يك از شما كار حريف خود بسازد ، نيز به يارى برادر مسلمان خويش بپردازد ، و كار هماورد خود را به عهده برادر خويش وانگذارد تا او ناچار شود دو تن را از پا درآرد . به خدا سوگند ، اگر از شمشير اين جهان گريختيد ، شمشير آن جهان را به روى خود آهيختيد 3 . شما دلاوران عربيد ، و چابكسواران ، و مردمان ديدارى ، و شناختگان . گريختن ، خشم خدا را برمىانگيزاند و خوارى و ننگ آن هميشه مىماند . آن كه گريزد ، عمر خود را نيفزايد ، و نرهد از آنچه روزى بر سرش آيد . آن كه به سوى خدا روى نمايد ،
چون تشنهاى است كه به آب درآيد . بهشت زير كنارههاى نيزه دلاوران است ، و امروز آشكار شود كه چه در دل است و چه در سر زبان است 4 . به خدا ، كه من به ديدار آنان دشمنان شيفتهترم تا آنان به بازگشت به خانههاشان .
بار خدايا اگر از حق سر باز زنند جمعيّتشان را پريشان ساز ، و ميانشان اختلاف افكن ، و به خاطر خطاكارىشان به هلاكت درانداز . آنان از جاى خود نشوند تا پى در پى زخم نيزه خورند ، زخمى كه تنشان را سوراخ نمايد ،
چنانكه نسيم از اين سو بدان در شود و از آن سو درآيد ، و ضربتى كه كاسه سر
[ 123 ]
را دراند ، و استخوانها را خرد كند ، و بازوها ، و پاها را پراند ، تا آنگاه كه دستههاى لشكر پياپى بر آنان حمله كنند ، و سواران هجوم آرند ، و صفهاشان را درهم شكنند ، و سپاهيان هزاران پس هزاران به شهرهاشان درآيند ، و اسبان ،
سرزمينهاشان را كه روى در روى يكديگر است ، زير سم بسايند .
[ مىگويم ، « دعق » به معنى « كوفتن » است ، يعنى اسبان به سمها زمينهاى آنان را كوبند ، و « نواحر » به معنى « متقابل » است ، چنانكه گويند :
منزلهاى بنى فلان « متناحر » ، يعنى « متقابل » است 5 . ]