متن
ترجمه آیتی
ترجمه شهیدی
ترجمه معادیخواه
تفسیر منهاج البرائه خویی
تفسیر ابن ابی الحدید
تفسیر ابن میثم
[ 213 ]
38 از خطبههاى آن حضرت ( ع ) است
مُنِيتُ بِمَنْ لاَ يُطِيعُ إِذَا أَمَرْتُ وَ لاَ يُجِيبُ إِذَا دَعَوْتُ لاَ أَبَا لَكُمْ مَا تَنْتَظِرُونَ بِنَصْرِكُمْ رَبَّكُمْ أَ مَا دِينٌ يَجْمَعُكُمْ وَ لاَ حَمِيَّةَ تُحْمِشُكُمْ أَقُومُ فِيكُمْ مُسْتَصْرِخاً وَ أُنَادِيكُمْ مُتَغَوِّثاً فَلاَ تَسْمَعُونَ لِي قَوْلاً وَ لاَ تُطِيعُونَ لِي أَمْراً حَتَّى تَكَشَّفَ اَلْأُمُورُ عَنْ عَوَاقِبِ اَلْمَسَاءَةِ فَمَا يُدْرَكُ بِكُمْ ثَارٌ وَ لاَ يُبْلَغُ بِكُمْ مَرَامٌ دَعَوْتُكُمْ إِلَى نَصْرِ إِخْوَانِكُمْ فَجَرْجَرْتُمْ جَرْجَرَةَ اَلْجَمَلِ اَلْأَسَرِّ وَ تَثَاقَلْتُمْ تَثَاقُلَ اَلنِّضْوِ اَلْأَدْبَرِ ثُمَّ خَرَجَ إِلَيَّ مِنْكُمْ جُنَيْدٌ مُتَذَائِبٌ ضَعِيفٌ كَأَنَّما يُساقُونَ إِلَى اَلْمَوْتِ وَ هُمْ يَنْظُرُونَ 7 13 8 : 6 منيت : گرفتار شدم .
تحمشكم : خشمگين مىكند شما را .
مستصرخ : فرياد كنندهاى كه مردم را به يارى مىخواند .
غوث : فريادى كه با آن كمك مىطلبند ،
معناى ديگر اين لغت صداى مردمى است كه واغوثا مىگويند .
ثار : عداوت ، دشمنى .
جرجرة : صدايى كه در گلوى شتر بر اثر درد شكم مىپيچد .
سرّ : دردى است كه در ناف شتر مىگيرد . از همين ريشه است جمل اسرّ . عرب به شتر نرى كه بيمارى ناف دارد مىگويد .
نضو من الابل : شترى كه از زيادى سفر فرسوده شده باشد .
ادبر : زخمى كه در پشت شتر باشد .
[ 214 ]
« من در ميان مردمى گرفتار شدهام كه نه فرمانم را اطاعت مىكنند و نه دعوتم را اجابت مىنمايند . اى بىپدران در يارى كردن پروردگارتان منتظر چه هستيد . شما نه دين داريد كه به واسطه آن گرد هم جمع شويد و نه تعصب و غيرتى كه به انگيزه آن بر دشمن بتازيد تا كى در ميان شما بپاخيزم ، فرياد يارى كشم و نداى وامددا بلند كنم و شما فرياد مرا نشنيده گيريد ، و امر مرا اطاعت نكنيد ، تا اين كه عواقب بد اين نافرمانى آشكار شود . با كمك شما مردم ، نه خونى را مىتوان طلبيد و نه به مقصودى مىتوان رسيد . هرگاه شما را به يارى برادرانتان خواندم ، صداهاى ناهنجار از خود درآوريد ، شبيه به صداى شترى كه نافش درد مىكند و در كار جنگ سنگينى كرديد يا چونان شترى كه پشتش از زحمت بار زخم شده باشد و اگر از شما گروهى از روى اجبار به يارى من برخاستند ، اندك لرزان و سست بودند ،
چنان كه پندارى به زور به سوى مرگ رانده شده و آن را با چشمان خود مىبينند . » شارح مىگويد : اين خطبه را حضرت به هنگام غارت عين تمر به دست نعمان بن بشير ايراد فرمودهاند . سبب ايراد خطبه اين بود كه معاويه نعمان بن بشير را با دو هزار سرباز براى به وحشت انداختن مردم عراق از شام گسيل داشت . نعمان در حركت به سمت عراق به نزديك محلى به نام « عين تمر » رسيد .
كارگزار آن محل در آن زمان از جانب امير المؤمنين ( ع ) شخصى به نام مالك بن كعب ارجى بود مالك بيش از حدود صد سرباز در اختيار نداشت ، نامهاى به محضر آن حضرت نوشت و جريان را به اطلاع رساند . امام ( ع ) با دريافت نامه به منبر برآمد ، حمد و ثناى الهى را به جاى آورده فرمود : براى يارى مالك برادرتان بسيج شويد خداوند شما را هدايت فرمايد زيرا نعمان بنى بشير با تعدادى از مردم شام كه چندان هم زياد نيستند . براى حمله به مالك در نزديك عين تمر فرود آمده است . به يارى برادرانتان بپاخيزيد ، اميد است كه خداوند كفّار را به وسيله شما از بيخ و بن بر كند . از منبر فرود آمد ، ولى مردم كوفه از آماده شدن ، خوددارى
[ 215 ]
كردند . امام ( ع ) بطور خصوصى به بزرگان كوفه پيام فرستاد و آنها را بر قيام و جنگ فرا خواند . امّا آنها همچنان سهلانگارى كردند و تعداد كمى حدود سيصد نفر بيشتر فراهم نشدند . حضرت بپاخاست و اين خطبه را ايراد كرد .
به روايت ديگر ، بهنگام محاصره افراد نعمان توسط سپاهيان مالك بن كعب خطبه ايراد شده است .
در اين خطبه شريفه مطالب زير بيان شده است :
1 حضرت مىفرمايند به افرادى گرفتار شدهام كه فرمان نمىبرند .
اين عبارت نشانه اظهار دلتنگى از اصحابى است كه موجب فريبخوردگى شدهاند .
امام ( ع ) با بيان اين عبارت گناه فريبخوردگى و شكست را بر عهده ياران بىوفاى خود مىگذارد و سرزنش بيگانگان را متوجّه آنها مىكند .
2 فرموده است : لا ابا لكم الى قوله مرام :
اى بىپدرها امام ( ع ) كه قصد دارد با طرح سؤالى آنها را بر يارى دادن به دين خدا برانگيزاند ، به صورت سؤال انكارى ،
علّت سنگينى و سهلانگارى يارانش را از سستى و كوتاهى آنان بر جنگ استفسار كرده ، و توجّه آنها را به فراهم بودن اسباب پيكار و جهاد در راه خدا و خشمگين شدن براى رضاى حق متعال جلب كرده است . سؤال شده است كه آيا دينى كه لازمهاش حفظ و نگهدارى است ، و شما نيز مدّعى آن هستيد ، در شما وجود دارد يا خير ؟
چنان كه خداوند مىفرمايد : وَ ما اُمِرُوا اِلاّ لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفاءَ [ 1 ] پس از بيان اين سؤال ملامتانگيز از غيرت آنها مىپرسد . غيرت خصلتى نفسانى است كه با شجاعت همراه است . و سپس مىفرمايند : « من در ميان شما بپاخاستم » اين جمله امام ( ع ) آنها را به وحدت و اجتماع برمىانگيزد ، كه حضرت فرياد زده است و از آنها يارى خواسته امّا آنها سستى و سهلانگارى كرده و از
[ 1 ] سوره بيّنه ( 98 ) آيه ( 5 ) : فرمان داده نشدهايد جز اين كه او را پرستش كنيد در حالى كه ديندار با اخلاص باشيد و از باطل روگردان باشيد .
[ 216 ]
فرمان آن بزرگوار سر برتافتهاند . اطاعت نكردن آنها خطا و تقصيرشان را ثابت مىكند . آنگاه حضرت مىفرمايند نتيجه اين سنگينى و قيام نكردن به جهاد ،
كيفرى سخت خواهد بود . با اين عبارت نتيجه بد كار آنها را توضيح داده خطاكارى يارانش را ثابت مىكند ، و سپس مىفرمايد به وسيله شما دشمن گوشمالى نمىخورد و انسان به مقصد عالى مطلوب نمىرسد . اين سخن امام ( ع ) خطاب توبيخآميزى است ، كه عرب را بر اجتماع براى يارى تهييج مىكند .
اصولا چنين سخنانى طبيعت همگان را بر مىانگيزد . پس از بيان اين مطالب حضرت سرزنش را نسبت به ياران خود شدّت مىبخشد و مىفرمايد : من شما را دعوت به جهاد كردم ، شما مثل شترى كه نافش درد بگيرد و از شدّت درد صدا در گلويش بپيچد شانه از زير بار وظيفه خالى كرديد .
لفظ جرجرة را كنايه از بهانهگيرى زياد و ناراحتى فراوان از سختى دعوت به جهاد آوردهاند و به اين دليل كه شتر نر به هنگام درد شكم از ديگر شتران بيشتر فرياد بر مىآورد ، ناراحتى و دلتنگى اصحابش را بدان تشبيه فرموده است . حالت آنان در شانه از زير بار جهاد خالى كردن را تشبيه به شترى كرده است كه كوهانش بر اثر بار گران زخم شده باشد . چنان كه شتر به آسانى حاضر نيست بار بر پشتش بگذارند . هنگامى كه حضرت آنها را براى يارى برادرانشان مالك و اصحابش فرا خواند ، به بهانههاى واهى سهلانگارى كردند و آماده پيكار نشدند و آن تعداد اندكى هم كه آماده شدند سخت مضطرب و نگران بودند ، بمانند اشخاصى كه بزور به سوى مرگ رانده شوند و با نگرانى مرگ را نظارهگر باشند . حضرت در اين عبارت حالت آنان را كه اعلام آمادگى كرده بودند ، به دليل دلهره و هراس آنها به حالت افرادى كه احتضار و مرگ به آنها دست دهد و آنها ترسان و لرزان تماشاگر مرگ باشند ، تشبيه كرده است .
جملات امام ( ع ) و تشبيهات ، همگى براى توبيخ و سرزنش مردم كوفه
[ 217 ]
آورده شده است ، هر چند با عبارتها و كنايههاى گوناگون بيان شده امّا هدف توضيح تقصير و كوتاهى آنها در انجام وظيفه و سرپيچى از اطاعت و فرمان ، آن حضرت است .