متن
ترجمه آیتی
ترجمه شهیدی
ترجمه معادیخواه
تفسیر منهاج البرائه خویی
تفسیر ابن ابی الحدید
تفسیر ابن میثم
190 و از خطبههاى آن حضرت است
او را مى ستايم تا سپاسى باشد بر نعمتى كه از او دارم ، و از او يارى مىخواهم تا حقّ او را بگزارم . خدايى كه سپاهش سترگ 1 است ، و رتبتش بزرگ ، و گواهى مىدهم كه محمّد ( ص ) بنده او و فرستاده اوست . مردم را به طاعت خدا خواند و دشمنان او را با جهاد در دين مقهور گرداند .
همداستانى كافران بر دروغگو خواندن او ، وى را از دعوت بازنگردانيد ، و كوشش در خاموش ساختن نور وى او را بر جاى ننشانيد . پس به ترس از خدا چنگ در زنيد ، كه ريسمانى است با دستاويز استوار ، و پناه جايى ، ستيغ آن بلند و نگاهدار . با كردار نيك پيشباز مرگ و سختيهاى آن برويد و پيش از بار
[ 207 ]
گشادنش براى پذيرايى آن آماده شويد ، و تا نيامده است خود را مهيّاى در آمدنش سازيد ، كه پايان كار قيامت است ، و اين اندازه پند ، خردمند را كفايت است و نادان را مايه عبرت ، و پيش از رسيدن به قيامت چنانكه مىدانيد تنگى گورهاست ، و سختى نوميد ماندن ، و هراس ديدارگاه آن جهان ، و در ترس و بيم به سربردن ، و درهم ريختن استخوانها ، و كر شدن گوشها ، و تاريكى خوابگاه گور ، و ترس قيامت و نشور ، و تيرگى مغاك ، و به هم آمدن سنگ قبر بر خاك .
خدا را خدا را بندگان خدا بترسيد كه دنيا شما را به راهى مىراند كه به قيامت رساند ، شما و قيامت بسته يك ريسمانيد . و از هم جدا نمىمانيد .
گويى قيامت با نشانههايش پديدار است ، و علامتهاى آن آشكار ، و شما را به صراط خود نگاهداشته و خواستار ، با زلزلههايش سررسيده و سنگينى آن بر شما بار . و دنيا رشته پيوند با مردم خود گسلانده ، و آنان را از دامن خود برون رانده . گويى روزى بود و به آخر كشيد ، يا ماهى و به سر رسيد . تازه آن كهنه و فربه آن نزار ، در موقفى سخت تنگ و كارهايى بزرگ و درهم و برونشو دشوار ، و آتشى كه سوزش آن سخت و توان فرسا ست و بانگ آن بلند و رساست .
شعله آن رخشان است ، آوازش خروشان است ، زبانه آن درخشان است ،
خاموشى آن نامنتظر است ، و فروزينه آن شعلهور ، بيم آن ترساننده ، قرارگاه آن به جايى راه نبرنده 2 ، پيرامونش تار و ديگهايش گرم و به بار ، كارهايش سخت و دشوار « و آنان كه پرهيز كردند و از پروردگار خود ترسيدند گروه گروه به بهشت رانده مىشوند 3 . » نه ترس عذاب دارند و نه بيم عقاب ، از آتش دور ، در خانه امن آسوده و آرام ، و از جاى باش و آسودن در آن خشنود و به كام . آنان كه در دنيا كارهاشان پاك بود و ديدههاشان گريان و نمناك ، شب آنان در دنيا روز بود با فروتنى كردن و آمرزش طلبيدن ، و روزشان شب با تنهايى گزيدن و از مردم بريدن . پس خدا بهشت را بازگشتگاه آنان ساخت و پاداش ايشان را نيكو پرداخت ، و آنان در خور آن ثواب بودند و بدان سزاوار ، با ملكى هميشگى و نعمتى پايدار .
[ 208 ]
پس بندگان خدا پاس چيزى را بداريد كه با رعايت آن رستگاران شما سود بر مىدارند 4 ، و با ضايع ساختن آن تبه كارانتان زيانبارند ، و با كردههاى خود بر اجلهاتان سبقت بگيريد ، چه شما در گرو آنيد كه از پيش خريدهايد ، و پاداش آن را مىگيريد كه پيشاپيش فرستادهايد . گويى مرگ هولناك بر شما فرود آمده است ، نه بازگشتى داريد بدين جهان و نه بخششى از گناهان . خدا ما و شما را به فرمانبردارى خود و فرستاده خود بداراد ، و به فضل رحمت خويش بر ما و شما ببخشاياد برجاى باشيد و بر بلا شكيبا ، و دستها و شمشيرهاى خود را در هواى زبانهاى خويش به كار مداريد ، و در آنچه خدا شما را بدان نيانگيخته شتاب مياريد ،
كه هركس از شما در بستر خود جان سپرد حالى كه حقّ پروردگار خود و فرستاده او و اهل بيت وى را شناسا بود ، شهيد مرده و اجر او بر كردگار است ،
و ثواب كار نيك كه نيّت آن را داشته ، سزاوار . نيّت وى همچون كشيدن شمشيرى است برّان ، و براى هر چيز مدّتى است و پايان 5 .