متن
ترجمه آیتی
ترجمه شهیدی
ترجمه معادیخواه
تفسیر منهاج البرائه خویی
تفسیر ابن ابی الحدید
تفسیر ابن میثم
( 255 )
150 سخنى از فتنههاى خونين آينده
با در پيش گرفتن راه مسلكهاى گمراهى ، و سر بر تافتن از مذاهب رشد آفرين ، چپ روىها و راست روىها ، آغاز گرديد . پس در تحقق آن چه زمان آبستن آن است ، شتاب مورزيد و گذشت زمان را در انتظار آن چه فردا مىزايدش گران مشماريد ، كه چه بسيار كسانى هستند كه براى دريافتن چيزى شتاب مىورزند كه چون فراچنگش آورند ، آرزو كنند كه كاش به آن دست نيافته بودند و امروز چه نزديك باشد ، به فردايى كه سپيدهى آن بدمد .
اى قوم من ، اينك ما در آستانهى تحقق تمامى وعدههاى پيشينيم و به طليعهى حوادثى نزديك مىشويم كه شما را از آن همه شناختى نيست . به هوش باشيد كه هر
[ 168 ]
كه از ما ، آن فضا را دريابد ، با چراغ فروزانى راه پيمايد ، و از شايستگان پيشين الگو گيرد ، تا در آن فضا ، گرهى بگشايد ، اسيرى را برهاند ، در صفوفى شكاف افكند ، و شكافهايى را پر كند و اين همه در پردهى تقيه باشد ، آن چنان كه ردياب كار كشته ، با رديابيهاى پياپى ، ردپايى را نتواند . سپس ، گروهى ديگر در موج آن فتنهها به سان شمشيرها صيقل مىخورند ، چشمانشان با تنزيل جلا مىيابد و در گوشهاشان تفسير ،
طنين مىافكند ، و شامگاهان ، در پى بامدادان ، جامهاى حكمت را سر مىكشند .
( 256 )
بخشى از همان گفتار
دوران سران جاهليت به طول انجاميد تا رسوائيشان به مرز انفجار رسيد و سزاوار سيلى انقلابها شدند ، تا سرانجام دورانشان به سر آمد و گروهى كه آسايش در خور خويش را در انقلاب مىجستند ، به ميدان آمدند و بر افروختن شعلههاى جنگ را شمشير از نيام بركشيدند ، كسانى كه صبر و مقاومتشان را بر خدا منت نمىنهادند و جان باختن در راه حق را ناچيز مىشمردند . تا آنكه ورود قضا و قدر با پايان گرفتن دوران بلا و گرفتارى ، انطباق يافت ، مجاهدان بينشهاى خود را بر شمشيرهاى خويش برنشاندند و به فرمان واعظ خويش به سوى پروردگارشان پر كشيدند .
اما همينكه خداوند رسول خدا را كه درود خدا بر او و بر خاندانش باد فرا خويش خواند . گروهى به وا پس گراييدند و در مغاك انحراف فرو رفتند و بر عناصر نفوذى جاهليت تكيه زدند و به بيگانگان پيوستند ، و از آنان كه مامور به دوستيشان ، و وسيلهى ارتباطشان با حق بودند ، بريدند و ساختار اسلام را ، از بنياد ، جا به جا كردند و در غير جايگاهش نهادند ، در كانون هر خطا و گناهى ، و در جايگاه غوطهورى در فساد و تباهى .
آرى ، بدين سان ، سرگردان وادى حيرت شدند و درست همانند راه و روش فرعونيان ، در اوج سرمستى ، به از خود بيگانگى دچار آمدند ، جمعى از همه چيز بريدند و به دنيا تكيه زدند و گروهى ديگر ، در صفى جدا ، در برابر دين ايستادند .