متن
ترجمه آیتی
ترجمه شهیدی
ترجمه معادیخواه
تفسیر منهاج البرائه خویی
تفسیر ابن ابی الحدید
تفسیر ابن میثم
( 216 )
127 از گفتارهاى مولا همچنان با خوارج
گيرم كه شما جز به تخطئهى من بسنده نكنيد ، ديگر چرا تمامى امت محمد را كه درود خدا بر او و بر خاندانش باد گمراه مىدانيد و آنان را به گناه من مىگيريد و تكفيرشان مىكنيد ؟ شمشيرهاتان را بر دوش همى كشيد و بر مواضع سالم و ناسالم فرود مىآوريد و بىگناه و گناهكار را در هم مىآميزيد ؟ و شما نيك مىدانيد كه
[ 145 ]
رسول خدا كه درود خدا بر او و بر خاندانش باد آلوده زناى محصنه را ، سنگسار مىكرد و سپس خود بر او نماز مىگزارد و ميراثش را به خاندانش مىسپرد . مرده ريگ قاتل را در پى اعدام ، در اختيار ميراث برانش مىگذاشت . دزد را دست مىبريد ،
زناكار غير محصن را حد مىزد ، اما از ثروت باز يافته سهمش مىداد . بدين سان رسول خدا كه درود خدا بر او و بر خاندانش باد مجرمان را بر حسب جرمشان كيفر مىداد . و قوانين الهى را در بارهشان اجرا مىكرد ، بى آن كه از سهمى كه در اسلام داشتند ، محرومشان كند ، يا از ميان ياران ، نامشان را بزدايد . اما شما ، شرورترين مردمانايد كه سرگردان وادى شيطنت و سكوهاى تير پرتاب شيطان شدهايد و بدانيد كه در آيندهاى نه چندان دور ، دو گروه از اين امت ، در ارتباط با شخص من ، به ورطهى هلاك مىافتند : يكى دوستداران افراطى كه با مهر از راه حق بيرون مىافتند ، و ديگر كين توزانى كه كينه به انحرافشان مىكشاند ، و در اين ميان بهترين شكل ارتباط با من از آن مردمانى است كه در راستاى تعادل حركت مىكنند . شما نيز همپاى آنان گام زنيد و همواره با انبوههى مردم همسو باشيد كه دست خدا بر سر جماعت است . از گروهگرايى ، بپرهيزيد كه تك روان سهم شيطاناند ، هم بدانسان كه گوسفندان بريده از رمه سهم گرگهاى بيابان . به هوش باشيد ، از اين پس ، هر كه چنين شعارى را مطرح سازد ، بكشيدش ، هر چند در زير عمامهى من پناه گرفته باشد .
واقعيت جز اين نبود كه داورى به آن دو سپرده شد تا آن چه را كه قرآن زنده كرده است ، زنده كنند ، و آن چه را كه قرآن به مرگ سپرده است ، بميرانند . احياى قرآن ،
جز اتحاد بر محور آن مفهومى ندارد ، چنان كه معنى ميراندن قرآن ، جز جدايى از آن نباشد . حال اگر قرآن ما را به سوى آنان بكشاند ، پيرويشان مىكنيم و اگر آنان را به جانب ما كشد ، پيروى ما تكليف باشد . پس اى بىپدران ، من شرى پديد نياوردهام و به نيرنگى دست نيازيدهام و به اشتباهتان نيفكندهام . جز اين چيزى نبود كه سران شما آن دو تن را به داورى برگزيدند و ما تنها با آن دو ، شرط كرديم كه از حدود قرآن تجاوز نكنند ، و حركتشان همه در درون مرزهاى آن باشد ، اما آنان از هدايت قرآن دور شدند و حق را در حالى كه مىديدند رها كردند ، و چون گرايششان به ستم بود ، بر اين اساس پيش رفتند ، ولى كور خواندهاند كه در حكميت محدود به پاسدارى از عدالت و حق طلبى بودهاند ، تا ستم و بدانديشى را فرصتى نيابند .