جستجو

پیهانی
نام قصبه ای است در خطه اوده از هندوستان و در قضای هردوی از ایالت سیتاپور، واقع در 28 هزارگزی شمال شرقی هردوی . وزیر اکبرشاه صدر جهان مشهور در این قصبه مدفون است و مقبره بسیار باشکوه و مسجدجامع به غایت زیبا دارد. (از قاموس الاعلام ترکی ).
پی هشتم
پاپ مسیحی از سال 1829 تا سال 1830 م .
پیوند بدنی
نوعی پیوند و آن بیشتر در مرکبات و مو بکار رود و چنان باشد که قسمتی از پوست شاخه پایه را با مقداری چوب ببرند و دو موضع بریده شده را بر وی هم گذارند و با چسب و نخ پشم بیکدیگر بندند تا جوش خورد. (از فرهنگ روستائی تقی بهرامی ج 1 ص 336 تا 339).
پیوند ساختن
پیوند کردن .
  • متحد شدن . به هم آمدن . پیوستگی کردن:
    نباید مهان سپه سربسر
    که پیوند سازند با یکدگر.

    اسدی .

  • پیوند مجاورتی
    پیوند قرابتی . نوعی پیوند در درختان و گیاهان . رجوع به پیوند شود.
    پیه اندودن
    مالیدن پیه برآن : شحم الادیم ; پیه اندودن پوست را. (منتهی الارب ).
    پیه صبح
    سپیدی صبح:
    ز فقر رتبه اهل هنر کمی نپذیرد
    چو پیه صبح شد آخر چراغ مهر بخیزد.

    محسن تاثیر (از آنندراج ).

    پیوند برشی
    نوعی پیوند در درختان و گیاهان . رجوع به پیوند و تصویر آن شود.
    پیوند شاخه ای
    نوعی پیوند. رجوع به پیوند شود.
    پیوندنامه
    مقاوله نامه . (از لغات مصوب فرهنگستان ).
    پیه با
    پیه وا. ثربیه . آش پیه .
    پی هفتم
    (شیارامنتی ) پاپ مسیحی از سال 1800 تا 1823 م . وی پیمانی (بسال 1801) با ناپلئون بست و به فرانسه رفت و تاج امپراطوری را بر سر وی نهاد. اما این دوستی دیری نپائید و ناپلئون املاک او را از حیطه تصرفش بدر آورد و بسال 1809 رم را نیز ضبط کرد و پاپ را با خود به فونتن بلو برد و وی آنجا چون اسیری میزیست . وی ناگزیر در 1813 پیمان دیگری مبنی بر کناره گیری از حکومت ظاهری و اقامت در فرانسه منعقد ساخت و سرانجام بسال 1814 م . بر اثر سقوط ناپلئون به رم بازگشت و زمام امور کشور خویش را بدست گرفت .
    پیوند بریدن
    قطع خویشی و نسبت و وصل و پیوستگی و اتحاد کردن . گسستن پیوند:
    آنچه نه پیوند یار بود بریدیم
    آنچه نه پیمان دوست بود شکستیم .

    سعدی .

    پیوند شکافی
    نوعی پیوند در درختان و گیاهان و آن دو گونه است : ساده و مرکب . رجوع به پیوند شود.
    پیوند وصله ای
    نوعی پیوند در درختان و گلها و آن چنان باشد که شاخه را چون نی ببرند و همان برش را به ساقه پایه دهند و سپس مقطع شاخه پیوند را روی مقطع پایه پیوند گذارند و با نخ پشمی ببندند تا جوش خورد. (از فرهنگ روستائی تقی بهرامی ج 1 ص 336 تا339).
    پیه بز
    پیه که از امعاء بز گیرند و بهترین آن پیه گرده او باشد.
    پیه فروش
    که پیه فروشد. شحام . شاحم . (منتهی الارب ).
    پیوندبریده
    قطع خویشی و نسبت و بستگی و اتحاد و اتصال کرده . پیوندگسسته:
    ای یار جفا کرده و پیوند بریده
    این بود وفاداری و عهد تو به دیده .

    سعدی .

    پیوند شکمی
    نوعی پیوند در درختان و گیاهان و آن خاص درختانیست که از کاشتن دانه بعمل آیند و چنان باشد که نخست شاخه منظور را از درخت جدا کنند و با کارد پیوند زنی جوانه و یا چشمه های آنرا بامقداری چوب از شاخه جدا سازند و سپس در پوست شاخه ای که پیوند خواهند زد شکافی افقی دهند و شکافی عمودی از میان آن بسوی پایین بطوریکه این دو شکاف روی هم به شکل «T» در آید و بعد با نوک کارد شکاف را باز کنندو یکی از جوانه های مذکور در فوق را بدقت زیر پوست کنند آنچنانکه جوانه یا چشمه بیرون ماند و سپس شکاف را نخ پیچ و محفوظ سازند همینکه چشمه پیوند شروع به رستن کرد باید نخ را باز کرد. (از فرهنگ روستائی تقی بهرامی ج 1 ص 336 تا 339). و نیز رجوع به پیوند شود.
    پیوندی
    خویشی . قرابت سببی و نسبی: پس انوشروان ... با او صلح کرد و دختر او را بخواست و قراردادند که ماوراءالنهر یا فرغانه انوشروان را باشد بسبب پیوندی ... (فارسنامه ابن البلخی چ اروپا ص 94).
    همزبانی خویشی و پیوندی است
    مرد با نامحرمان چون بندی است .

    مولوی .