جستجو

آنتی تز
دومین طرف از مجموعه تز، آنتی تز و سنتز، وجود یا قضیه ای که در برابر تز قرار می گیرد یا آن را نقض می کند، برابرنهاد.
آنیون
یون مثبت . مق . کاتیون .
آوانویسی
نوشتن آواهای زبان که در آن تمام آواهای زبان که تلفظ و به وسیله گوش دریافت می شوند با استفاده از نشانه های قراردادی بر کاغذ نوشته می شود، آوانگاری .
آیینة سکندر
آیینه اسکندر: آیینه سکندر جام جم است بنگرتا بر تو عرضه دارد احوال ملک دارا.حافظ.رجوع به آینه سکندری شود....
آنتی هیستامین
دارویی که بازدارنده برخی آثار هیستامین به ویژه نقش آلرژی زای آن باشد، ضد هیستامین . (فره ).
آهار مهره
آهار زدن و با مهره روشن و صیقلی کردن .
آیینة کسی بودن
="line-height: 25px;"> متاسفانه نتیجه ای برای جستجوی آیینة کسی بودن در لغتنامه دهخدا یافته نشد.

برای جستجوی بهتر:
- در نوشتن املای کلمه خود بیشتر دقت کنید.
- در نوار جستجو بجای حروفی که نمیدانید از خط فاصله (-) استفاده کنید. مانند:( س-ر، یا سر-س-ان)
- در نوار جستجو می توانید ستاره (*) را برای تعداد نا معلومی از حروف بکار برید مانند: نمایشگ*، یا *وستان.
آنتیک
(از لاطینی آنتی کواوس ، به همین معنی ) ظرف یا جامه یا کتاب یا فرش یا مجسمه و مانند آن سخت دیرینه .
  • در تداول فارسی ، سخت بد. سخت زشت و کریه .
  • آهستگی کردن
    به نرمی رفتار کردن .
    آندوتوکسین
    سمی که در باکتری وجود دارد و تنها پس از تجزیه یا مردن یا متلاشی شدن یاخته باکتریایی آزاد می شود، درون زهرابه . (فره ).
    آندودرم
    1 ـ درونی ترین لایه از سه لایه زاینده اولیه جنین جانور که بخشی از لوله گوارش و ریه ها و ساختارهای مربوط از آن پدید آید. 2 ـ درونی ترین لایه پوست که مانند غلافی بافت آوندی ریشه ها و برخی ساقه ها را در برگیرد، درون پوست . (فره ).
    آهن پاره
    1 ـ تکه ای از آهن . 2 ـ هر یک از قطعات ماشین مستعمل و دور انداختنی ، اتومبیل کهنه .
    آویزان شدن
    1 ـ مزاحم کسی شدن . 2 ـ سور زدن ، ط فیلی بودن .
    آندوسپرم
    قسمتی از بذر که مواد غذایی مورد نیاز جنین را تأمین کند، خورش . (فره ).
    آهن خا
    (هَ) 1 ـ کسی که آهن را با دندان نرم کند. 2 ـ کنایه از: اسب سرکش و پرزور.
    آویزگان
    پناه ، مستمسک .
    آندوسکوپی
    معاینه مجراها و حفره های داخلی بدن با درون بین (آندوسکوپ )، درون بینی . (فره ).
    آهن رگ
    اسب قوی ، اسب پرزور.
    آنرمال
    نابهنجار، غیرعادی .
    آهنگ کردن
    قصد کردن ، عزم کردن .