جستجو

و في حديثه ع

متن ترجمه آیتی ترجمه شهیدی ترجمه معادیخواه تفسیر ابن ابی الحدید تفسیر ابن میثم

6 در گفتار امام ( ع ) است : إِنَّ اَلرَّجُلَ إِذَا كَانَ لَهُ اَلدَّيْنُ اَلظَّنُونُ يَجِبُ عَلَيْهِ أَنْ نيُزَكِّيَهُ لِمَا مَضَى إِذَا قَبَضَهُ فَالظَّنُونَ : جدّ : چاه ظنون : چاهى كه ندانند آب دارد يا نه « هر گاه مردى طلبكارى داشته باشد كه نداند وام را از او مى‏گيرد يا نه ، اگر وام را گرفت سالى كه بر او گذشته ، واجب است زكات آن را پس از گرفتن بدهد » . دين ظنون ، آن دينى است كه طلبكار نمى‏داند آن را از بدهكار مى‏گيرد يا نه ، مثل اين كه طلبكار گاهى اميدوار به دريافت آن است و گاهى اميد به وصول ندارد . اين سخن از فصيحترين سخنان است و همين طور هر چيزى را كه در پى آن باشى و ندانى به دست خواهى آورد يا نه آن را ظنون ، گويند سخن اعشى نيز داراى اين مضمون است . [ 75 ] تا اين جا شرح از سيد رضى رحمه اللّه ، است م . [ 636 ] ما يجعل الجدّ الظّنون الّذى جنّب صوب اللجب الماطر مثل الفراتى اذا ما طما يقذف بالبوصىّ و الماهر [ 76 ] امام ( ع ) مى‏فرمايد : هر گاه تو مثلا بيست دينار از كسى طلبكار بودى ، و او از تو گرفته و كنارى گذاشته است بدون اين كه در آن تصرّفى بكند ، و تو گمان مى‏كنى كه اگر از او طلب كنى ، به تو پس مى‏دهد ، پس اگر يازده ماه بر آن گذشت و شب اوّل ماه دوازدهم را ديدند ، زكات آن پول بر تو واجب است . اللّجب ، در شعر أعشى يعنى ابرى كه صدادار و با غرّش است . مقصودش از « فراتى » همان فرات است ، و ياء براى تأكيد مى‏باشد ، چنان كه در شعر ديگرى است : « و الدّهر بالانسان دوّارى » يعنى : دوّار است . و احتمال مى‏رود كه منظورش رود منسوب به فرات باشد . و بوصىّ نوعى از كشتيهاى كوچك ( زورق ) است . و ماهر يعنى : شناگر . مقصود شاعر آن است كه نبايد آن چاهى را كه ترديد است آيا آب دارد يا نه به دليل دورى شباهت به فرات در وقت طغيانش تشبيه و مقايسه كرد . و اين شعر همچون ضرب المثلى است براى ناهمسانى بخيل با شخص كريم .