جستجو

متن ترجمه آیتی ترجمه شهیدی ترجمه معادیخواه تفسیر منهاج البرائه خویی تفسیر ابن ابی الحدید تفسیر ابن میثم

275 امام ( ع ) وقتى كه اشعث بن قيس را به خاطر مرگ فرزندش تسليت مى‏داد فرمود : يَا ؟ أَشْعَثُ ؟ إِنْ تَحْزَنْ عَلَى اِبْنِكَ فَقَدِ اِسْتَحَقَّتْ مِنْكَ ذَلِكَ اَلرَّحِمُ وَ إِنْ تَصْبِرْ فَفِي اَللَّهِ مِنْ كُلِّ مُصِيبَةٍ خَلَفٌ يَا ؟ أَشْعَثُ ؟ إِنْ صَبَرْتَ جَرَى عَلَيْكَ اَلْقَدَرُ وَ أَنْتَ مَأْجُورٌ وَ إِنْ جَزِعْتَ جَرَى عَلَيْكَ اَلْقَدَرُ وَ أَنْتَ مَأْزُورٌ يَا ؟ أَشْعَثُ ؟ اِبْنُكَ سَرَّكَ وَ هُوَ بَلاَءٌ وَ فِتْنَةٌ وَ حَزَنَكَ [ 664 ] وَ هُوَ ثَوَابٌ وَ رَحْمَةٌ « اى اشعث اگر به حال پسرت غمگينى ، اين اندوه به خاطر خويشاوندى كار شايسته‏اى است ، امّا اگر صبر كنى ، در نزد خدا هر مصيبتى پاداشى دارد . اى اشعث اگر صبر كنى قضا و قدر در مورد تو جارى شود و تو به اجرت مى‏رسى ، و اگر بى‏تابى كنى حكم الهى بر تو جارى مى‏شود و تو گنهكار خواهى بود . [ اى اشعث ] پسرت باعث شادمانى تو بود و در عين حال گرفتارى و بلا بود ، باعث غم تو شد ، در حالى كه پاداش و رحمت نيز هست » . امام ( ع ) نخست اندوه او را [ در مصيبت فرزندش ] ستوده و بجا دانسته است زيرا سزاوار است كه هر خويشاوندى در مصيبت خويش خود غمگين شود . و به دنبال آن ، مطالبى را كه دليل بر زشتى بى‏تابى و غم است و صبر بر آن به جهاتى بهتر است به شرح زير آورده است : 1 عبارت : و ان تصبر . . . خلف كه يك قضيه شرطيه متّصله است ، صغراى قياس مضمرى است كه كبراى مقدّر آن چنين است : و هر چه در پيشگاه خدا عوض داشته باشد صبر بر آن بهتر است . و نتيجه قياس چنين مى‏شود : اگر بر اين مصيبت صبر كنى ، صبر بهتر است . 2 عبارت : ان صبرت . . . و انت مأجور يعنى : در برابر صبرت ، پاداش مى‏يابى . اين جمله نيز صغراى قياس مضمرى است كه كبراى مقدّرش مى‏شود : و هر چه را كه مقدّر شود شكيبايى بر آن اجر دارد ، پس شكيبايى بر آن بهتر است . 3 او را از بى‏تابى بر حذر داشته است ، با اين عبارت : و ان جزعت . . . مأزور يعنى در بى‏تابى كردن ، گنهكارى اصل مأزور ، موزور بوده است ، به خاطر اين كه با مأجور هم طراز باشد ، با همزه استعمال شده است ، و اين جمله نيز قياس مضمرى است كه كبراى مقدّرش چنين است : و هر كه قدر بر او جارى شده ، اگر [ 665 ] بى‏تابى كند ، گنهكار است و وارد آتش جهنّم مى‏شود . 4 عبارت : سرّك و هو بلاء و فتنة هشدارى است نسبت به زياده روى در شادى و سرور بر وجود فرزند . و دليل بلا بودن آن ، اين است كه زياده روى در محبّت فرزند مستلزم خوى ناپسندى چون ترس از جهاد مى‏باشد . از آن رو كه مبادا از فرزندش جدا شود و مانند بخل ، به سبب ترس از تنگدستى فرزند و توجه به آينده او ، و مثل اندوه و غم درباره بيماريها و حوادث براى او ، همان طورى كه پيامبر ( ص ) فرموده است : فرزند باعث غم ، ترس و بخل است . و همچنين كينه و دشمنى با فرزند كه باعث عاق كردن و قطع رحم و محروم داشتن او از مال و ثروت مى‏شود پس سزاوار است كه خداوند پدر را به وسيله فرزند بيازمايد و از وى بخواهد كه نسبت به فرزندش به عدالت رفتار كند . واو در و هو حاليه است و جمله ، صغراى قياس مضمرى است كه كبراى مقدّر آن چنين است : و هر چه اين طور باشد ، سزاوار است كه بر شادى از دست رفته آن تأسف نخورند . 5 عبارت : و حزنك . . . هشدارى نسبت به اندوه در مصيبت است به دليل آن كه لازمه ترك اندوه ، صبر بر مصيبت است كه اجر و رحمت خدا را در پى دارد ، و اين عبارت مقدمه صغراى قياس مضمرى است كه كبراى مقدر آن چنين است : و هر صبرى بر اندوه ، خود اجر و رحمتى در پى دارد ، پس سزاوار است كه بر اين اندوه صبر كنند .