متن
ترجمه آیتی
ترجمه شهیدی
ترجمه معادیخواه
تفسیر منهاج البرائه خویی
تفسیر ابن ابی الحدید
تفسیر ابن میثم
139
به روايت مرحوم رضى ، كميل مىگويد :
شبى امير مومنان دستم را گرفت و از شهر به سوى جبان بيرون برد . چون به صحرا رسيد ، آهى عميق كشيد و گفت :
( 707 ) اى كميل ، اين قلبها ، در حقيقت ، ظرفهايى را مانند كه فراگير ترينشان بهترين آنها است . پس آن چه را كه مىگويمت نگاهدار ، مردم سه گروهاند :
عالم ربانى ،
شاگردان راستين عالمان كه به اميد يافتن راه نجاتى علم مىآموزند ،
و پشههاى دستخوش باد و طوفان كه هر آوازهاى را پى مىگيرند و با هر وزش باد ،
به سويى رانده مىشوند . نه از روشناى علم ، فروغى يافتهاند و نه بر تكيه گاه محكمى
[ 429 ]
تكيه كردهاند .
اى كميل ، دانش ، به از دارايى است ، چرا كه دانش تو را پاسدار است ، در حالى كه دارايى را تو بايد پاسدارى كنى . دارايى با انفاق كاسته مىشود ، اما دانش با انفاق مىبالد و به برگ و بار مىنشيند ، و شخصيت ساخته و پرداختهى خواسته ، با نابودى خواسته ، خود نيز نابود باشد .
اى كميل ، دانش راستين ، آيينى است كه انسان پذيرايش شده است و بدان پايبند مىشود . با كمكش در حيات خود راه و رسم فرمانبرى را مىآموزد و از پس مرگ ، از خود نام نيكى به يادگار مىگذارد . دانش فرمانروا است و ثروت فرمانپذير .
اى كميل پسر زياد ، خزانه داران ثروت ، در زندگى خويش نيز نابوداند ، اما دانشمندان عمرى به بلنداى تاريخ دارند . تنهاشان نابود مىشود ، اما تمثال آنان در قلبها مىماند . در اين پهناى سينه ، دانش فراوانى انباشته است ، اى كاش كسانى را مىيافتم كه بار رسالتش را به دوش كشند چرا ، تيزهوشانى را مىيابم كه اعتماد را نشايند ، كسانى كه دين را به عنوان ابزارى براى اهداف مادى به كار مىگيرند ، با نعمتهاى خدا ، و با برهانهاى الهى به بندگان و اوليايش فخر مىفروشند و خودنمايى مى كنند . دستهى ديگر كسانى هستند كه تسليم و منقاد پرچمداران حقاند ، اما بى آن كه از پيچيدگيهايش بينشى داشته باشند ، با اولين شبهه كه پيش آيد ، آتش شك در قلبشان شعلهور مىشود . هشدار ، نه آن گروه اول و نه اين دستهى دوم ، صلاحيت فراگيرى اين اسرار را ندارند . سه ديگر گروه كسانىاند كه در لذتها افراط مىكنند و زمام خويش را به شهوت سپردهاند . و در پايان سرسپردگان خواستهاند كه مال اندوزى را هدف خويش قرار دادهاند . اين دو گروه نيز به هيچ وجه پاسدارى دين را نشايند ، كه بيش از هر چه ، چهارپايانى را مانند كه به چرا رهاشان كردهاند . آرى ، چنين است كه دانش نيز با مرگ دارندگانش مىميرد .
( 708 ) بار خداوندا ، بلى ، البته كه هيچ گاه زمين از آن كس كه براى خدا با تكيه بر برهان خداوندى قيام كند ، تهى نماند ، يا آشكار و بلند آوازه ، يا بيمناك و در پردهى تقيه ، اين بدان روى است كه براهين خداوندى و رهنمودهاى روشنگرش به پوچى نگرايد . ولى اين قامتهاى برافراشته و راست قامتان راستين تاريخ چند تناند و كجايند ؟ به خدا سوگند كه آنان در شمار اندكاند ، ولى نزد خدا بسى گرامىاند ،
خداوند به دست ايشان براهين و رهنمودهاى روشنگرش را پاسدارى مىكند تا آنها را به كسانى چونان خويش به رسم اماناتى خدايى بسپرند و چونان دانههايى در قلب همانندها بيفشانند . دانش بر قلب پر بينششان يورش آورده است و روح يقين را لمس كردهاند ، از اين رو ، آن چه را خوشگذرانها دشوار مىشمرند ، آسان گرفتهاند و با اوضاعى كه مردم نادان از آن هراس زده هستند ، مانوساند ، ايشان با بدنهايى در دنيا
[ 430 ]
به سر مىبرند كه روح بلندشان به جايگاه برترى وابسته است . تنها اين چنين كسان جانشينان خدا در زمين ، و دعوتگران راستين دين اوىاند . آه ، آه كه من چه سخت اشتياق ديدارشان را دارم اينك تو اى كميل هر وقت مىخواهى برو و مرا تنها بگذار .