جستجو

متن ترجمه آیتی ترجمه شهیدی ترجمه معادیخواه تفسیر منهاج البرائه خویی تفسیر ابن ابی الحدید تفسیر ابن میثم

139 سخنى از آن حضرت ( ع ) به كميل بن زياد نخعى 1 . كميل بن زياد گويد : امير مؤمنان ، على بن ابى طالب ، دست مرا گرفت و از شهر بيرون برد . چون به صحرا رسيدم آه بلندى كشيد و فرمود : اى كميل ، دلها چونان ظرفهايند و بهترين آنها نگهدارنده‏ترين آنهاست . پس ، هر چه مى‏گويم به خاطر بسپار . مردم سه دسته‏اند ، عالمى ربّانى و آموزنده‏اى كه در [ 867 ] راه راست گام برمى‏دارد و سه ديگر همج الرّعاع . يعنى كسانى كه از پى هر آواز مى‏روند و با وزش هر باد به چپ و راست ميل مى‏كنند . از فروغ دانش بهره‏ور نشده‏اند و به ركن استوارى پناه نجسته‏اند . اى كميل ، علم بهتر از مال است . علم تو را نگه مى‏دارد و تو بايد مال را نگه دارى . مال به هزينه كردن كاسته مى‏شود و حال آنكه ، از علم هر چه انفاق كنى ، افزونتر شود و آنچه به مال پرورده شود با زوال مال زوال مى‏يابد . اى كميل بن زياد ، شناخت فضيلت علم ، ركنى از اركان دين است كه بايد بدان گردن نهاد . به علم است كه آدمى ، تا هنگامى كه زنده است به اطاعت پروردگارش پردازد و پس از مرگش نام نيك او بر جاى ماند . علم ، حاكم است و مال ، محكوم . اى كميل ، مرده‏اند آنان كه گنجوران مال‏اند ، هر چند ، به ظاهر زنده‏اند ، ولى عالمان تا جهان برپاى است برجاى‏اند . اجسادشان از ميان مى‏رود ، ولى آثارشان در دلها موجود است . بدان كه در اينجا [ اشاره به سينه خود فرمود ] علمى گرد آمده است ، اگر براى آن عاملانى بيابم . آرى ، يكى را يافتم كه نيكو در مى‏يافت ولى امين نبود . زيرا دين را وسيله رسيدن به دنيا ساخته بود و با نعمت خدا بر بندگان خدا برترى مى‏فروخت . و مى‏خواست به حجّت علم ، اولياى خدا را مغلوب سازد . يا كسى است كه پيرو حاملان علم است ، ولى در شناخت رمز و راز علم بصيرتش نيست ، در اولين شبهه كه بر او عارض مى‏شود ، شك و ترديد در دلش شراره مى‏افروزد . نه اين و نه آن . يا كسى است كه سخت خواستار لذت است و در شهوات ، عنان گسيخته و شيفته جمع مال و اندوختن آن . اينان ، هيچيك ، پاسدار دين نباشند . بيش از هر چيز به ستوران چرنده مى‏مانند . بدين گونه است كه علم با مرگ حاملانش مى‏ميرد . آرى ، زمين هيچگاه از حجت قائم خداوندى خالى نمى‏ماند . خواه آشكار و مشهور باشد يا ترسان و پنهان از ديده‏ها . تا حجتها و نشانه‏هاى روشن دين خدا از [ 869 ] ميان نرود اينان آيا چند تن هستند ، يا در كجايند ؟ به خدا سوگند ، كه شمارشان بس اندك است ، ولى قدر و منزلتشان بسيار است . خداوند به اينان حجتها و نشانه‏هاى روشن خود را حفظ كند ، تا آن را به همانندان خود به وديعت سپارند و اين بذر در دلهاى ايشان بكارند . علم و حقيقت و بصيرت به آنان روى‏آور شده و روح يقين را يافته‏اند و آنچه ناز پروردگان ، دشوار پنداشته‏اند ، بر خود آسان ساخته‏اند . و بر آنچه نادانان از آن مى‏ترسند انس گرفته‏اند . به تن همدم دنيايند ولى جانشان به جهان بالا پيوسته است . جانشينان خداوند در روى زمين هستند و داعيان دين اويند . آه ، آه . چه آرزومند ديدارشان هستم . اى كميل ، اگر خواهى بازگرد .