جستجو

متن ترجمه آیتی ترجمه شهیدی ترجمه معادیخواه تفسیر منهاج البرائه خویی تفسیر ابن ابی الحدید تفسیر ابن میثم

104 امام ( ع ) فرمود : ( هفده جمله ) لاَ مَالَ أَعْوَدُ مِنَ اَلْعَقْلِ وَ لاَ وَحْدَةَ أَوْحَشُ مِنَ اَلْعُجْبِ وَ لاَ عَقْلَ كَالتَّدْبِيرِ وَ لاَ كَرَمَ كَالتَّقْوَى وَ لاَ قَرِينَ كَحُسْنِ اَلْخُلُقِ وَ لاَ مِيرَاثَ كَالْأَدَبِ وَ لاَ قَائِدَ كَالتَّوْفِيقِ وَ لاَ تِجَارَةَ كَالْعَمَلِ اَلصَّالِحِ وَ لاَ وَرَعَ كَالثَّوَابِ وَ لاَ وَرَعَ كَالْوُقُوفِ عِنْدَ اَلشُّبْهَةِ وَ لاَ زُهْدَ كَالزُّهْدِ فِي اَلْحَرَامِ وَ لاَ عِلْمَ كَالتَّفَكُّرِ وَ لاَ عِبَادَةَ كَأَدَاءِ اَلْفَرَائِضِ وَ لاَ إِيمَانَ كَالْحَيَاءِ وَ اَلصَّبْرِ [ 39 ] خمص البطون من الطوى ، يبس الشّفاه من الظماء عمش العيون عن البكاء . [ 507 ] وَ لاَ حَسَبَ كَالتَّوَاضُعِ وَ لاَ شَرَفَ كَالْعِلْمِ وَ لاَ عِزَّ كَالْحِلْمِ وَ لاَ مُظَاهَرَةَ أَوْثَقُ مِنَ اَلْمُشَاوَرَةِ « هيچ ثروتى پرفايده‏تر از عقل نيست ، و هيچ تنهايى ترسناكتر از خودخواهى نمى‏باشد . هيچ خردى چون تدبير و انديشيدن نيست ، و هيچ بزرگواريى چون تقوا نمى‏باشد ، و هيچ همنشينى مانند خوشبختى نيست . و هيچ ميراثى مانند ادب نمى‏باشد ، و هيچ رهبرى همانند توفيق بر كارى نيست ، و هيچ تجارتى همانند كار شايسته نمى‏باشد ، و هيچ سودى چون اجر و مزد الهى نمى‏باشد ، و هيچ پرهيزگاريى مانند توقف در مقابل عمل شبهه‏ناك نيست و هيچ پارسايى مانند پرهيز از حرام نيست ، و هيچ آگاهيى همچون انديشيدن در كار نيست ، و هيچ عبادتى مانند انجام واجبات نيست . و هيچ ايمانى همسان شرم و بردبارى نيست و هيچ والايى مانند فروتنى نمى‏باشد ، و هيچ شرافتى به پاى دانش نمى‏رسد ، و هيچ پشتوانه‏اى مطمئن‏تر از مشورت با ديگران نمى‏باشد » . 1 هيچ ثروتى پرفايده‏تر از عقل نيست . يعنى سود بيشترى به صاحبش نمى‏رساند ، كلمه مال را از آن‏رو براى عقل استعاره آورده است كه بى‏نيازى شخص به عقل است و آن سرمايه‏اى است كه انسان سودهاى جاودانه و كمالات ممكنه را با آن كسب مى‏كند ، همان طورى كه با مال كمال ظاهرى را به دست مى‏آورد . و چون بين اين دو نوع سرمايه آشكارا در شرافت تفاوت است ، ناگزير مالى از عقل پرفايده‏تر براى صاحبش وجود ندارد . 2 و هيچ تنهايى ترسناكتر از خودخواهى نيست ، امام ( ع ) تنهايى را از آن‏رو از سنخ خودخواهى شمرده است كه هر دو باعث وحشت سهمگينى ، هستند ، و اين كه خودخواهى باعث ترس است قبلا بيان شده است . 3 هيچ عقلى چون تدبير و انديشيدن نيست ، مقصود از عقل ، تصرّف عقل عملى است بنابر اين نام عقل را به طور مجاز بر آن اطلاق كرده است از باب [ 508 ] اطلاق نام سبب بر مسبّب . و بديهى است كه تمام تصرّفات عقل ، تدبير و به دست آوردن نظرات مصلحت‏دار ، در همه كارهاست ، و چون مقصود از عقل ناگزير همان تدبير است و از طرفى هيچ يك از تصرّفات آن همسان تدبير نيست ، بنابر اين هيچ عقلى همانند تدبير نمى‏باشد . 4 هيچ بزرگواريى چون تقوا نيست . مفهوم و معناى كرم عبارت است از بذل آنچه شايسته بذل است ، و چون تقواى الهى عبارت از خشيت است ، و از لوازم خشيت پارسايى در دنيا و اعراض از متاع دنياست ، پس تقوا در حقيقت صرف نظر كردن از تمام دنياست و هر گاه بذل مقدارى از اندوخته‏هاى دنيا بزرگوارى خوانده شود ، بنابر اين ، گذشت از تمام دنيا شايستگى بيشترى دارد تا بزرگوارى بى‏نظيرى محسوب شود . همان طورى كه امام ( ع ) در گذشته آن را چنين توصيف كرد : « و رأيتها محتاجة فوهبت جملتها لها [ 40 ] » . 5 هيچ همنشينى چون حسن خلق نيست ، قبلا با اخلاق حسنه آشنا شدى ، و بديهى است كه آنچه همنشين گفته مى‏شود ، بهتر از حسن خلق نيست ، زيرا فايده و نتيجه همنشينان ديگر ، آن است كه از همنشينى و دوستى آنها ، خوشخويى بياموزيم ، و خوشخويى كه خود ، نتيجه همنشينى است ، ارزشمندتر از مقدمه آن است كه اى بسا اين نتيجه از آن به دست نيايد ، بنابر اين چيزى شبيه و نظير آن نيست . 6 هيچ ارثى مانند ادب نيست ، اندكى پيش ، بيان و توضيح اين جمله گذشت . 7 هيچ رهبرى چون توفيق يافتن در كارها وجود ندارد ، و چون توفيق عبارت از فراهم آمدن وسايل و شرايط چيزى است به طورى كه تمام آنها باعث [ 40 ] يعنى : چون ديدم او نيازمند است ، همه را به او بخشيدم . [ 509 ] دست‏يابى به آن هدف است ناگزير براى انسان رهبرى براى رسيدن هدفهايش مانند توفيق در زود رساندن به هدف وجود ندارد . 8 هيچ تجارتى مانند كار شايسته نيست ، كلمه : « تجارة » را از آن‏رو براى كار شايسته استعاره آورده است كه همچنان كه تجارت مستلزم سود است ، كار شايسته نيز باعث خير است . و چون ارزش تجارت به ارزش نتيجه و سود آن وابسته است ، پس هر چه سود ارزشمندتر باشد ارزش تجارت بيشتر است ، و چون سود اين تجارت اجر و مزد دائمى آخرت است كه بالاتر از آن سودى نيست ، پس تجارت عمل شايسته نيز در بين تجارتها نظير ندارد . 9 هيچ سودى همچون اجر و مزد الهى نيست ، مطلب روشن است . 10 هيچ پرهيزگاريى مانند توقّف در برابر كار شبهه‏ناك نيست ، گاهى پارسايى را به توقّف در برابر كارهاى خلاف و حرام تفسير مى‏كنند . و چون خوددارى از انجام كارهاى شبهه‏ناك چه در جهت حلال بودن و چه در حرام بودن ، از بالاترين نوع پارسايى است و از همه بيشتر به وسيله آن مى‏توان از محرمات دورى كرد بنابر اين ، هيچ يك از ديگر انواع پارسايى نظير آن نمى‏باشد . 11 هيچ پارسايى مانند پرهيز از حرام نيست . چون به پرهيز از حرام دستور و فرمان داده‏اند و انجام واجب ، پايين‏تر از ديگر انواع زهد است ، بنابر اين پرهيز از حرام همانند فضيلت واجب بر مستحبّ ، برترين نوع پرهيز است . 12 هيچ آگاهيى همچون انديشيدن در كار نيست ، يعنى همچون علمى كه از راه انديشه به دست مى‏آيد و اين سخن نسبت به آن چيزى است كه ادعا كنند علم است ، از قبيل حفظ سخن ديگران ، احاديث ، شرح حال بزرگان و امثال اينها و نيز فرا گرفتن علومى كه از حواس حاصل مى‏شوند ، زيرا علم فكرى و عقلى ، كلى و اشرف است ، و حكمى كه شارع مى‏كند و همچنين خطيب در خطبه مى‏آورد نيز جنبه كلى دارد . و مقصود از انديشيدن ، انديشه در چيزهايى است كه [ 510 ] سزاوار آن است از قبيل آفرينش آسمانها و زمين و آنچه خداوند آفريده ، و نيز عبرت گرفتن از آنهاست . و نام انديشيدن و تفكر را بر علمى كه از راه تفكر به دست مى‏آيد ، اطلاق نموده است ، از باب اطلاق اسم سبب بر مسبّب و ممكن است مقصود امام ( ع ) ، علم به نحوه انديشيدن و آن قوانينى باشد كه رعايت آنها انديشه را از گمراهى نگاه مى‏دارد . 13 هيچ عبادتى مانند انجام واجبات نمى‏باشد چون اينها واجبند و امر واجب از غير واجب ارزشمندتر است . 14 هيچ ايمانى همسان شرم و بردبارى نيست ، يعنى هيچ ايمانى به پايه آن ايمانى كه با شرم و بردبارى تكميل شده ، نمى‏رسد ، و اين همان چيزى است كه اين دو فضيلت را چنان كه گذشت ، شرف بخشيده است ، و اينها را بر ايمان از باب مجاز و اطلاق اسم لازم بر ملزوم به كار برده است . 15 هيچ والايى همانند فروتنى نيست ، چون والايى و بزرگى از جمله نيكيها و فضيلتهاست فروتنى نسبت به بيشترين چيزهايى كه سبب خيرات مى‏گردند ، بالاتر و ارزشمندتر است ، همان طورى كه قبلا نيز بيان شده است . 16 هيچ شرافتى به پاى دانش نمى‏رسد ، كه نام ملزوم را بر لازم از باب مجاز اطلاق فرموده است ، روشن است كه علم بالاترين كمالات است و هيچ شرافتى همانند شرافت آن نيست . 17 هيچ پشتوانه‏اى مطمئن‏تر از مشورت با ديگران ، يعنى محكمتر و قويتر از آن نيست . و شرح اين سخن در عبارت : و لا ظهير كالمشورة ، گذشت . بايد توجه داشت كه حكم در بسيارى از اين كمالات به اعتبار موارد اكثريت است و هدف امام ( ع ) تشويق و ترغيب به عقل ، تدبير ، تقوى ، خوشخويى ، ادب ، توفيق به وسيله توجه به خدا در كارها ، عمل شايسته ، اجر و مزد الهى ، ايستادگى در برابر كار شبهه‏ناك ، پارسايى در حرام ، انديشه و مواظبت [ 511 ] بر واجبات ، فراهم آوردن شرم و بردبارى ، فروتنى و آگاهى و مشورت در امور ، مى‏باشد .