متن
ترجمه آیتی
ترجمه شهیدی
ترجمه معادیخواه
تفسیر منهاج البرائه خویی
تفسیر ابن ابی الحدید
تفسیر ابن میثم
213 سخنى
به هنگام تلاوت آيهى « مردانى كه هيچ سودا و داد و ستدى از ياد خدا بازشان ندارد » ( قرآن كريم ، سورهى 24 ، آيهى 37 ) ( 378 ) خداوند سبحان و متعال ياد خود را مايهى جلاى قلبها رقم زد تا به يمن آن ، شنوايى جايگزين كرى ، بينش جايگزين كورى و انعطاف و حق پذيرى جايگزين كين توزى شود . آرى ، خداوند ، كه بخشيدههايش همه گرانمايه است ، در دورانهاى
[ 253 ]
پى در پى تاريخ حتى در روزگاران فترت همواره بندگان خاصى دارد كه در ژرفناى انديشهها و در عمق خردهاشان با آنان زمزمه مىكند و گفت و گو دارد ، پس آنان در روشناى ويژهاى كه در چشمها و گوشها و دلهاشان پديد مىآيد به هيات چراغهايى روشنگر در فرا راه انسانها و جامعهها قرار مىگيرند ، و ايام الله را يادآورى مىكنند و مردم را از مقام خدا بيم مىدهند و چونان راهنمايان بيابانهاى غفر هر كه را كه به تعادل گرايد ، راهش را مىستايند و به نجات بشارتش مىدهند ، و هر آن كه را به چپ يا راست منحرف شود نكوهش مىكنند و از هلاك و سقوط بر حذرش مىدارند ، چرا كه آنان در انبوههى ظلمتها ، چراغهاى فروزان ، و در امواج شبههها ، راهنمايان بشريتاند . آرى ، بىگمان ياد خدا را اهلى است كه آن را به جاى دنيا برگزيدهاند چنان كه هيچ داد و ستدى از آن بازشان نمىدارد . روزهاى زندگى را با ياد خدا به سر مىآورند و با فريادهاى باز دارنده از محرمات الهى ، در گوش غفلت زدگان نهيب مىزنند ، به قسط و عدالت فرمان مىدهند و خود نيز بدان پايبنداند . از زشتى و منكر نهى مىكنند و خود نيز نهى پذيراند ، تو گويى دورهاى از دنيا را تا به آخرت گذراندهاند و خود در آخرتاند و حقايقى را كه در آن سوى زندگى دنيوى است ، به چشم ديدهاند در طول اقامتشان در آن جهان به ژرفاى حال و روز برزخيان راه يافتهاند و قيامت ،
تمامى وعدههايش را برايشان عينيت بخشيده است . و اينك براى اهل دنيا از چهرهى آن حقايق پرده برگرفتهاند ، بدان گونه كه پندارى چيزهايى را مىبينند كه ديگران ديدنشان را نمىتوانند و چيزهايى را مىشنوند كه ديگر گوشها از شنيدنشان ناتواناند .
اينك اگر آنان را با ذهن خويش به تصوير كشى و در پايگاههاى سزاوار و نشستنگاههاى شايستهشان بينى كه دفترهاى اعمال خويش را گشودهاند و خويشتن خويش را براى حسابرسى در مورد هر عمل كوچك يا بزرگى كه به انجام دادنش مامور بودهاند و كوتاهى كردهاند ، يا از ارتكابش نهى شده بودند و بدان دست يازيدهاند از هر كار ديگرى آزاد ساختهاند ، در حالى كه آنان بار سنگين مسئوليتهاى خويش را بر دوش احساس مىكنند ، به گونهاى كه از كشيدنش ناتوان مىمانند و با بغض در گلو با خود به گفت و گو مىنشينند و با اعتراف به پشيمانى بر درگاه پروردگارشان ناله سر مىدهند ، در اين صورت آنان را چون پرچمهاى هدايت و چراغهاى روشنگرى خواهى ديد كه فرشتگان گرداگردشان حلقه زدهاند و آرامش روحى را برايشان فرود آوردهاند ، درهاى آسمان به رويشان گشوده شده ، تكيه گاههاى كرامت برايشان فراهم است ، در چنان بلندايى تنها خدا است كه با اشراف بر آن ،
خشنود از كوشش و تلاش آنان ، مقامشان را ستوده است ، به يمن نيايش با خدا ، در هواى عفو و گذشت او تنفس مىكنند در حالى كه گروگان فضل و اسيران زبون عظمت اوىاند . درد و دريغ عميق ، قلبهاشان را و گريههاى طولانى ، چشمانشان را جريحهدار
[ 254 ]
كرده است ، به شمار بىشمار درهاى گرايش به خدا ، آنان را دستى براى كوبيدن باشد ، درخواستشان از كسى است كه او را هيچ تنگنايى به بن بست نمىكشاند و هر كس بدو گرويد نوميد نمىشود . پس تو ، خود حسابگر خويشتن خويش باش كه ديگر نفسها را جز تو حساب گرى خواهد بود .