متن
ترجمه آیتی
ترجمه شهیدی
ترجمه معادیخواه
تفسیر منهاج البرائه خویی
تفسیر ابن ابی الحدید
تفسیر ابن میثم
( 250 )
[ 164 ]
147 از گفتارهاى آن حضرت است
پس خداوند ، محمد را كه درود خدا بر او و بر خاندانش باد به حق برانگيخت تا بندگانش را از سياهى بندگى بتها به روشناى بندگى خويش و از اطاعت شيطان به اطاعت خود در آورد . با قرآنى كه روشنگر و استوارش قرار داد تا بندگانش ، از پس دورانى جهالت ، پروردگار خويش را باز شناسند ، و در پى موضع گيريهاى جهلآلود ، به وجودش معترف شوند ، و از پس انكارها ، اثباتش كنند . بدينسان خداوند سبحان ، با قدرت نمايىهاى خويش ، بى آن كه با چشم ببينندش ، در افقهاى كتابش بر آنان چهره نمود و با سطوتش بيمناكشان فرمود ، و آگاهشان كرد كه امتهاى پيشين را چه گونه با فاجعههايى كه تجسم خطاهاشان بود ، به كام نابودى فرو كشيد ،
و ، با داس خشم خويش ، آنان را بدرويد .
( 251 ) بىترديد ، پس از من ، شما را زمانى فرا رسد كه در آن چيزى پنهانتر از حق ، و آشكاراتر از باطل نباشد ، زمانى كه دروغ بستن بر خدا و پيامبر بر هر چيز فزونى گيرد ، زمانى ، كه مردمش را قرآن ، بىارجترين كالاها باشد ، آن گاه كه به گونهاى بايسته تلاوت شود ، و گرانقدرترين است آن گاه كه تحريف گردد . در تمامى بلاد ، معروف ناشناختهترين و منكر شناختهترين باشد . چرا كه قرآن را همانها دور افكندهاند كه بار آن را بر دوش دارند ، و همانها به فراموشيش سپردهاند كه آن را پاسداراناند . بدان سان كه در آن روزگار ، قرآن و قرآنيان راستين ، دو تبعيدى آواره و دو تنهاى راهى يگانهاند كه هيچ كسى پناهشان ندهد ، در ميان مردماند ، اما نه در وجودشان ، در ظاهر همراهشاناند ، و در حقيقت ، از آنان بريدهاند ، چرا كه گمراهى و هدايت هر چند به ظاهر در كنار هم باشند ، سازگار نباشند در نتيجه ، مسلمانان آن دوران ، در اثر بيگانگى با قرآن ، در پراكندگى همباور ، و از وحدت و جماعت گريزاناند ، تو گويى كه آنان راهبر قرآناند ، نه قرآن راهبر آنان پس در ميانشان از قرآن ، جز نامى نماند ، و از آن ، جز از خط و نگارهشان ، شناختى نباشد ، كه پيش از آن با هر گونه آزار صالحان را شكنجه كردهاند و صداقت الهيشان را تزوير ناميدهاند و نيكى را با بدى پاسخ گفتهاند .
آرى ، پيشينيان شما تنها و تنها از آن رو به تباهى افتادند كه به آرزوهاى دراز
[ 165 ]
گرفتار آمدند و اجلهاشان را ناديده گرفتند تا تهديدهاى الهى ، جامهى عمل پوشيد ،
تهديدهايى كه چون فرود آيد ، بر سينهى هر توجيهى دست رد زند ، توبه از ميانه برخيزد و همزمان فاجعههاى كوبنده و خشم حق باريدن گيرد .
( 252 ) اى مردم ، هر آن كه نصايح خداوندى را پذيرا شود ، توفيق يابد ، و هر آن كه سخنش را دليل راه گيرد ، به استوارترين راستا راه برد ، چرا كه كسى در امنيت است كه در پناه خدا باشد ، و ترسان كسى كه خداى را دشمن مىدارد .
بىگمان ، كسى كه عظمت خداى را دريابد ، نبايدش كه بزرگى بفروشد ، چرا كه بزرگى بزرگانى كه معناى بزرگى خداى را دريافتهاند جز كرنش در برابر او چيزى نباشد ، و كسانى كه قدرتش را شناختهاند ، سلامتشان ، جز تسليم در پيشگاه او مفهومى ندارد . پس چونان تندرستى كه از گرگين گريزد ، و شفا يافتهاى كه از بيمار دورى مىگزيند ، از حق روى برمتابيد . و بدانيد كه رشد را در نمىيابيد ، مگر كه رشد وانهاده را باز شناسيد . و به پيمان قرآن پايبند نمىمانيد ، مگر از پيمان شكن شناختى يابيد . و به كتاب خدا چنگ نمىيازيد ، مگر فرو فكنندهى آن را چنان كه بايد ،
شناخته باشيد .
اين همه را در نزد اهلش جست و جو كنيد كه آنان رمز حيات دانش ، و راز مرگ جهالتاند ، آناناند كه داوريشان بازگوى دانش و آگاهى ، و سكوتشان نشانگر منطق ،
و برونشان ، انعكاس روشنى از درون آنها است . نه از دين سرمىپيچند و نه در آن به اختلاف دچاراند و چنين است كه قرآن در جمع آنان ، گواهى صادق و خموشى گويا است .