جستجو

و من خطبة له ع الغاية من البعثة

متن ترجمه آیتی ترجمه شهیدی ترجمه معادیخواه تفسیر منهاج البرائه خویی تفسیر ابن ابی الحدید تفسیر ابن میثم

[ 331 ] 147 خطبه‏اى از آن حضرت ( ع ) خداوند محمد ( صلى اللّه عليه و آله ) را ، بحق ، به پيامبرى مبعوث داشت ، تا بندگانش را از پرستش بتان برهاند و به پرستش او وادارد . و از فرمانبردارى شيطان منع كند و به فرمان او آورد . با قرآنى كه معانى آن را روشن ساخت و بنيانش را استوار داشت ، تا مردم پروردگارشان را كه نمى‏شناختند ، بشناسند و پس از آنكه انكارش مى‏كردند ، به او اقرار آورند و پس از آنكه باورش نداشتند ، وجودش را معترف شوند . پس ، خداوند سبحان در كتاب خود بى‏آنكه او را ببينند ، خود را به بندگانش آشكار ساخت ، به آنچه از قدرت خود به آنان نشان داد و از قهر خود ايشان را ترسانيد . كه چگونه قومى را به عقاب خود نابود كرده و چسان كشت هستى جماعتى را به داس انتقام درو كرده است . هر آينه ، بعد از من بر شما روزگارى خواهد آمد كه در آن هيچ چيز پنهانتر از حق نباشد و هيچ چيز آشكاراتر از باطل نبود و دروغ بستن به خدا و پيامبرش از هر چه رايجتر باشد . در نزد مردم آن زمان ، كالايى كاسدتر از قرآن نيست ، اگر آن را چنانكه بايد بخوانند و باز كالايى پرسودتر از قرآن نخواهد بود ، اگر معنيش را تحريف كنند . در سراسر بلاد ، چيزى ناشناخته‏تر از كار نيك و شناخته‏تر از زشتكارى نباشد . حاملان قرآن ، قرآن را واگذارند . و حافظان قرآن ، قرآن را فراموش كنند . پس قرآن و اهل قرآن رانده‏شدگان باشند و از جمع مردم به دور . قرآن و اهل قرآن هر دو در يك راه روان باشند و كس آن دو را احترام و نگهداشت ننمايد . در اين روزگار ، قرآن و اهل قرآن در ميان مردم‏اند و در ميان مردم نيستند با مردم‏اند و با مردم نيند . زيرا گمراهى و هدايت را با هم سازگارى نباشد ، هر چند در كنار هم آيند . آن قوم بر آن نهاده‏اند كه از قرآن جدايى جويند و از اهل قرآن خود را به يك سو كشند ، گويى ، كه آنها پيشواى قرآن‏اند ، نه قرآن پيشواى آنها . در نزد ايشان ، از قرآن جز نامى باقى نماند و از آن [ 333 ] نشناسند ، مگر ، خطش را و نوشته‏هايش را . پيش از آنكه چنين زمانى رسد ، صالحان را تا چه حد شكنجه كنند و سخن راستشان را دروغ بستن به خدا فرانمايند و نيكيهايشان را به بدى پاداش دهند . كسانى كه پيش از شما بودند به سبب آرزوهاى درازى كه در سر مى‏پروردند و باور نداشتن مرگى كه از آن گريزى نبود ، هلاك شدند تا آنكه وعده خداوند ، يعنى مرگ ، گريبانشان بگرفت . مرگى كه با آمدنش عذرها پذيرفته نيايد و توبه‏ها برداشته شود . و خشم خدا و عذاب سخت او همراه آن در رسد . اى مردم ، آنكه از خداوند خواستار نصيحت باشد ، توفيق يابد و هر كه سخن خدا را رهنماى خود قرار دهد ، به راست‏ترين راهها راهنمايى شود . زيرا ، آنكه به خدا پناه گيرد ، ايمن است و آنكه با خدا دشمنى ورزد ، همواره ترسان . شايسته نيست ، كسى كه به عظمت خداوند آگاه است ، خود را بزرگ شمرد ، زيرا رفعت مقام كسانى كه به عظمت او آگاه‏اند در اين است كه در برابر او فروتنى كنند . و سلامت كسانى كه مى‏دانند كه قدرت او تا چه پايه است اين است كه تسليم او باشند . پس از حق مگريزيد آنسان كه تندرست از جرب گرفته مى‏گريزد و شفا يافته از بيمار . بدانيد ، كه شما رستگارى را نخواهيد شناخت ، مگر آنگاه كه بدانيد آنان كه طالب رستگارى نيستند ، چه كسانند و هرگز به پيمان قرآن وفا نمى‏كنيد ، مگر آنگاه كه بدانيد چه كسانى پيمان قرآن را مى‏شكنند . و به قرآن تمسك نخواهيد جست تا آنگاه كه واگذارندگان قرآن را بشناسيد . پس همه اينها را از اهل آن بجوييد ، زيرا ايشان زنده كننده دانش‏اند و نابود كننده نادانى . آنان كه حكم كردنشان شما را از علمشان خبر مى‏دهد و خاموشيشان از سخن گفتنشان و ظاهرشان از باطنشان نه با دين مخالفت مى‏كنند و نه در آن اختلاف . دين در ميان ايشان شاهدى است صادق و خاموشى است گويا .