متن
ترجمه آیتی
ترجمه شهیدی
ترجمه معادیخواه
تفسیر منهاج البرائه خویی
تفسیر ابن ابی الحدید
تفسیر ابن میثم
( 217 )
[ 146 ]
128 از سخنان آن حضرت در پيشگويى تاخت و تاز زنگيان
اى احنف ، تو گويى هم اكنون مىبينمش كه لشگرى را بسيج كرده است كه در يورش بىمانندشان نه گرد و غبارى در نگاه مىنشيند و نه هيا بانگ و شيههاى شنيده مىشود . در آرامشى هراسانگيز ، گرد و غبار زمين را در زير گامهاشان كه گام شتر مرغان را ماننده است بر مىانگيزند .
از پس ايلغار مهاجمانى كه نه بر كشتههاشان بمويند و نه گم شدگان خويش را بجويند ، از هم اكنون بر بام و كنگرهى خانههاى آبادان و كاخهاى آراستهتان كه كنگرههايش بال كركسان را ماند ، و ناودانهايش ، خرطوم پيلان را واى واى ويرانى طنين افكن است اين منم كه دنيا را با رخساره بر زمين كوفتهام ، و بيش از آنچه بايد ، بهايش ندادهام و جز با نگاهى فراخورش ، به آن ننگريستهام .
( 218 )
در ادامهى همان گفتار و پيشبينى و پيشگويى ايلغار مغولان
گويى مىبينمشان با رخسارى چونان سپرهاى چكش خورده ، تن پوشى از ديبا و بر اسبهايى نژاده و رهوار ، و چنان خونريزى سختى كه زخم خوردگان بر جسد كشتگان راه روند و شمار گريختگان از اسيران كمتر باشد .
يكى از ياران امام ، شگفتى زده گفت : « اى امير مومنان ، بىگمان تو را علم غيب ارزانى شده است » امام على با لبخندهاى ، در پاسخ آن مرد كه از قبيلهى كلب بود ، فرمود :
اى برادر كلبى ، اين سخنان نه علم غيب كه دانشى است فرا يافته از دانشمندى ،
و علم غيب ، در يافتن واپسين ساعت است و آن چه خداوند سبحان ، خود ، چنين برشمرده است :
« همانا ، علم رستاخيز در نزد خدا است ، هم او است كه باران فرود آورد و آن چه در زهدانها است بداند . كسى چه داند كه فردا چه فراچنگ آورد و كسى چه داند كه در
[ 147 ]
كدام سرزمين جان سپارد ، اما خدا دانا و آگاه باشد » . ( قرآن كريم ، سورهى 31 ، آيهى 34 ) بدين سان ، تنها خداى سبحان مىداند كه در زهدانها چيست ، زن يا مرد ، زشت يا زيبا ، بخشنده يا بخيل ، شقى يا سعيد ، و اين كه چه كسى هيمهى آتش خواهد بود يا در بهشت همدم پيامبران .
اينها همه ، علم غيبى باشد كه جز خدا كسى را بر آن آگاهى نباشد ، و جز اين هر چه هست ، علمى است كه خداوند به پيامبر خويش كه درود خدا بر او و بر خاندانش باد تعليم داده است كه او نيز به من آموختشان و دعا كرد كه سينهام آن همه را دريابد و در درونم نگاهشان دارد .