جستجو

و من كلام له ع في صفة من يتصدى للحكم بين الأمة و ليس لذلك بأهل و فيها أبغض الخلائق إلى

متن ترجمه آیتی ترجمه شهیدی ترجمه معادیخواه تفسیر منهاج البرائه خویی تفسیر ابن ابی الحدید تفسیر ابن میثم

17 و از سخنان آن حضرت است در وصف كسى كه داورى ميان مردم را عهده‏دار شود و شايسته آن نباشد دشمنروى‏ترين آفريدگان نزد خدا دو كسند : مردى كه خدا او را به خود وانهاده ، و او از راه راست به دور افتاده ، دل او شيفته بدعت است ، و خواننده مردمان به ضلالت است . ديگران را به فتنه دراندازد و راه رستگارى پيشينيان را به روى خود مسدود سازد . در مرگ و زندگى گمراه كننده پيروان خويش است و برگيرنده بار گناه ديگران ، و خود گناهان خويش را پايندان . [ 19 ] و مردى كه پشتواره‏اى از نادانى فراهم ساخته ، و خود را ميان مردم نادان در انداخته . شتابان در تاريكى فتنه تازان ، كور در بستن پيمان سازش ميان مردمان . آدمى نمايان او را دانا ناميده‏اند و او نه چنان است ، چيزى را بسيار فراهم آورده كه اندكش بهتر از بسيار آن است . تا آنگاه كه از آب بدمزه 1 سير شود ، و دانش بيهوده اندوزد و دلير شود ، پس ميان مردم به داورى نشيند و خود را عهده‏دار گشودن مشكل ديگرى بيند . و اگر كار سربسته‏اى نزد او ببرند ترّهاتى 2 چند از رأى خود آماده گرداند ، و آن را صواب داند . كارها بر او مشتبه گرديده . عنكبوتى را ماند كه در بافته‏هاى تار خود خزيده ، نداند كه بر خطاست يا به حقيقت رسيده . اگر به صواب رفته باشد ، ترسد كه راه خطا پيموده ، و اگر به خطا رفته ، اميد دارد آنچه گفته صواب بوده . نادانى است كه راه جهالت پويد ، كورى است كه در تاريكى گمشده خود جويد . آنچه گويد نه از روى قطع و يقين گويد . به گفتن روايتها پردازد ، و چنانكه كاه بر باد دهند آن را زير و رو سازد . به خدا سوگند ، نه راه صدور حكم را دانسته است ، و نه منصبى را كه به عهده اوست ، شايسته است . آنچه را خود نپذيرد علم به حساب نيارد ، و جز مذهب خويش مذهبى را حق نشمارد . اگر حكمى را نداند ، آن را بپوشاند تا نادانى‏اش نهفته بماند . خون بيگناهان از حكم ستمكارانه او در خروش است ، و فرياد ميراث بر باد رفتگان همه جا در گوش . گله خود را با خدا مى‏كنم از مردمى كه عمر خود را به نادانى به سر مى‏برند ، و با گمراهى رخت از اين جهان به در مى‏برند . كالايى خوارتر نزد آنان از كتاب خدا نيست ، اگر آن را چنانكه بايست خوانند ، و پر سودتر و گرانبهاتر از آن نباشد ، اگر آن را از معنى خويش برگردانند ، و نه نزد آنان چيزى از معروف است ناشناخته‏تر و شناخته‏تر از منكر .