متن
ترجمه آیتی
ترجمه شهیدی
ترجمه معادیخواه
تفسیر منهاج البرائه خویی
تفسیر ابن ابی الحدید
تفسیر ابن میثم
144
و از خطبههاى آن حضرت است
خدا پيامبرانش را برانگيخت و وحى خود را خاصّ ايشان فرمود ، و آنان را حجّت خود بر آفريدگانش نمود ، تا برهانى يا جاى عذرى نماند براى آفريدگان . پس ، آنان را به راه حق خواند به زبانى راست زبان پيامبران .
[ 140 ]
خواست تا درون بندگان آشكار كند ، و آنچه در دل دارند پديدار كند . نه آنكه بر اسرار پوشيده آنان دانا نبود و بر آنچه در سينههاى خود نهفتهاند بينا نبود ، بلكه خواست آنان را بيازمايد تا كدام يك از عهده تكليف ، نيكوتر برآيد 1 تا پاداش ،
برابر كار نيك بود ، و كيفر ، مكافات كار بد .
كجايند كسانى كه پنداشتند آنان نه ما دانايان علم قرآنند ؟ به دروغ و ستمى كه بر ما مىرانند . خدا ما را بالا برده و آنان را فرو گذاشته ، به ما عطا كرده و آنان را محروم داشته ، ما را در حوزه عنايت خود در آورد ، و آنان را از آن برون كرد . راه هدايت را با راهنمايى ما مىپويند ، و روشنى دلهاى كور را از ما مىجويند . همانا امامان از قريشاند كه درخت آن را در خاندان هاشم كشتهاند ، ديگران درخور آن نيستند ، و طغراى امامت را جز به نام هاشميان ننوشتهاند .
و از اين خطبه است
دنياى زودگذر را گزيدند ، و آخرت جاودانه را نپسنديدند . چشمه زلال را واگذاردند ، و از آب تيره و ناگوار نوشيدند . گويى فاسق آنان را مىبينم با منكر يار است و همنشين ، بدان مأنوس و با آن قرين . تا آنكه موى سرش در آن رنگ سپيد پذيرد ، و خوى او رنگ منكر گيرد . پس كف بر دهان آرد چون موج روى آب ، كه پرواى غرقه ساختن چيزى را ندارد ، يا چون افتادن آتش در گياه خشك پژمرده كه باكش نبود چه را سوزانده . كجاست خردهاى روشنى جو از چراغهاى رستگارى ؟ و ديدههاى نگرنده به نشانههاى پرهيزگارى ؟
كجاست دلهايى كه بخشيده در راه رضاى كردگار بود ، و پيمان بسته بر طاعت پروردگار ؟ بر متاع ناچيز دنيا فراهم آمدند ، و براى به دست آوردن حرام يكديگر را پس زدند . نشان بهشت و دوزخ براى آنان افراشته شد ، رويهاى خود از بهشت گرداندند ، و با كردار خويش به سوى دوزخ راندند . پروردگارشان خواند رميدند و پشت كردند ، شيطانشان خواند ، پذيرفتند و روى آوردند .