جستجو
کد : DK-203879     

یاقوت حموی


رومی الجنس حموی المولد بغدادی الدار ملقب به شهاب الدین ، ولادت او به بلاد روم بود و در خردی از مولد خود به اسارت رفت و در بغداد مرد. تاجرپیشه ای موسوم به عسکربن ابی نصر حموی او را بخرید و وی را به مکتب فرستاد تا پس از فراگرفتن خواندن و نوشتن در ضبط کارهای بازرگانی خویش از وی سودمند شودچه خداوند او عسکر خطی نیکو داشت و بجز امور بازرگانی چیزی نمی دانست . وی در بغداد سکونت داشت و در آنجازن گرفت و فرزندانی چند بیاورد. چون یاقوت بزرگ شد به نحو و لغت تا حدی آشنا شده بود و خداوندش او را به سفر کردن مشغول ساخت و وی به کیش و عمان و آن نواحی رفت و آمد میکرد و به شام بازمیگشت . سپس میان یاقوت و خداوند او ناسازگاری رخ داد که آزادی او را ایجاب کرد و یاقوت را از وی دور ساخت و این حادثه به سال 596 ه' . ق. بوده است . آنگاه برای کسب معاش به استنساخ کتب پرداخت و از اینرو فواید بسیاری هم از مطالعه کتب برداشت . سپس سفر کرد و ضمن کارهای بازرگانی کتاب هم خرید و فروش میکرد. یاقوت بسبب مطالعه بعضی از کتب خوارج نسبت به علی بن ابیطالب کینه تعصب آمیزی داشت و از خواندن این گونه کتب در ذهن او مطالب بسیاری نقش بسته بود. وی به سال 613 ه' . ق. به دمشق رفت و در بعضی بازارهای آن شهر ببازرگانی پرداخت و در آنجا با کسانی که به دوستی علی تعصب داشتند مناظره کرد و میان او و یاران علی سخنانی رد و بدل شد در نتیجه در باره علی گفته های ناروائی بر زبان آورد و آن مردم را سخت بر ضد او برانگیخت ، بدانسان که نزدیک بود وی را بکشند، ولی یاقوت از این ماجرا جان سالم بدربرد و از دمشق بگریخت و هراسان به سوی حلب رفت و ازآنجا نیز بیرون شد و به موصل رسید. آنگاه به اربل رهسپار شد و سپس عازم خراسان گردید و آنجا اقامت گزیدو در شهرهای آن ناحیه بازرگانی میکرد. و مدتی هم درمرو متوطن شد و به کتابخانه های آن شهر میرفت و استفاده میکرد. سپس به خوارزم متوجه شد و ورود وی بدان شهر به سال 616 ه' . ق. مصادف با خروج و طغیان تاتار گردید و ناچار از خوارزم هراسان و گریزان آواره شد ودر راه رنج و تنگدستی بسیار کشید تا سرانجام به موصل رسید و در آن شهر مدتی اقامت کرد. سپس به سنجار رفت و از آن شهر به حلب سفر کرد و در خارج آن شهر روزگاری بسر برد تا وفات یافت . وی هنگام اقامت در مرو معلومات بسیاری برای کتاب معجم البلدان که مایه شهرت او شده است فراهم آورد و آن را در شهر حلب به مساعدت وزیر جمال الدین قفطی به پایان رسانید. یاقوت اندکی پیش از مرگ خود به مقامی رسیده بود که مردم او را میستودند و فضل و ادب او زبانزد همگان بود. از تالیفات اوست : 1- ارشاد الاریب الی معرفة الادیب که به معجم الادباء یا طبقات الادباء معروف است (در کشف الظنون و ابن خلکان آن را به نام ارشاد الالباء الی معرفة الادباءآورده اند). یاقوت در این کتاب اخبار نحویان و لغویان و قراء و علمای اخبار و انساب و نویسندگان و هرکه را در ادب تصنیفی کرده آورده است . پروفسور مارگلیوس استاد دانشگاه آکسفورد به تصحیح و مقابله آن به خرج اوقاف گیب همت گماشته و در مطبعه هندیه قاهره از سال 1909 تا پایان سال 1916 م . در هفت مجلد به چاپ رسیده است . 2- مراصد الاطلاع فی اسماء الامکنه والبقاع ، این کتاب مختصر معجم البلدان است و در فهرست دارالکتب العربیه المحفوظة بالکتبخانه جزء 5 ص 146 نوشته شده است ، تالیف یاقوت حموی ، و در کشف الظنون چ اروپا ج 5ص 625 پس از ذکر کتاب معجم البلدان یاقوت گوید و مختصر آن را صفی الدین عبدالمومن فراهم آورده و به همت پروفسور گوینپول جلد چهارم آن در لیدن (64-1850م .) چاپ شده یک جلد آن به سال 1168 ه' . ق. در 900 صفحه درباتاویا بطبع رسیده است . و کتاب موسوم بمراصد الاطلاع فی معرفة الامکنه والبقاع در ایران به سال 1315 در 429 صفحه (چ سنگی ) چاپ شده است . 3- المشترک وضعاً والمفترق صقعاً (فی البلدان )، این کتاب را پروفسور وستنفلد گوته ، بترتیب حروف از معجم البلدان در سال 1846 م . در 370 صفحه برگزیده است . 4- معجم البلدان فی معرفةالمدن والقری والخراب والعمار والسهل و الوعر فی کل مکان . یاقوت در 20 ماه صفر 621 ه' . ق. در مرز حلب تالیف آن را به پایان رسانیده و آن را به خزانه امام الفضلا و سید الوزراء جمال الدین القفطی وزیر حلب هدیه کرده است . این کتاب به اهتمام پروفسور وستنفلد در 6 جلد بزرگ که ششم آن مشتمل بر فهرست اسماء رجال وزنان است که بالغ بر 12 هزار نام میشود، در لایپزیک در تاریخ 1866 - 1873 م . چاپ گردیده است و در مطبعةالسعادة مصر در تاریخ 4- 1323 با ذیل به اهتمام السید امین الخانجی طبع شده است و ذیل را به نام «منجم العمران فی المستدرک علی معجم البلدان » موسوم کرده است و در آن کلیه مطالبی را که درباره کشورهای اروپاو آمریکا مولف نیاورده ذکر کرده است چه این تقسیمات پس از عصر مولف پدید آمده و به منابع کتب جغرافیائی جدید استناد کرده است . رجوع به مقدمه معجم الادباء و معجم المولفین جزء 13 ص 178 و شذرات الذهب جزء 5ص 121، 122 و قاموس الاعلام ترکی و معجم المطبوعات ج 2 ص 1941 و اعلام زرکلی ج 3 ص 1142 و کشف الظنون و وفیات الاعیان ج 2 ص 346 و لسان المیزان ج 6 ص 239 و تاریخ مغول ص 41 و 51 و 480 و ایران باستان پیرنیا ج 1 ص 106 شود.