جستجو
کد : DK-203878     

یافع


کودک بالیده . (آنندراج ). جوان بلندبالا. (کنز اللغات ). مردآسا شده . (السامی فی الاسامی ). کودک که هیئت مردان گرفته باشد. (دهار). غلام یافع; کودک بالیده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مردآسا شده و انثی یافعة. (السامی فی الاسامی ). گوالیده . بالیده . نزدیک بلوغ رسیده . (یادداشت مولف ). ج ، یَفَعَة، یُفعان . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد).
  • میوه پخته . (دهار).