پیداشده . حاصل شده و میسرشده . (ناظم الاطباء). به دست آمده: فریفته تر ازآن کس نبود که یافته به نایافته دهد. (قابوس نامه ).
-
رغبت یافته کبار ; کسی که مردمان بزرگ آن راعزیز دارند و معتبر شمرند. (ناظم الاطباء).
شناخته . شناخته شده . (اِ) ورود و حصول و کسب و تحصیل . رسید و قبض وصول . (ناظم الاطباء). قبض وصول و حجت . (آنندراج ). حجت و خط. (فرهنگ سروری ):
دستت ارزاق خلایق برسبیل تقدمه
داد، بستدتا به روز حشر از ایشان یافته .
سلمان (از آنندراج ).