جستجو
کد : DK-163602     

گیر و دار


مرکب از: دو فعل گیر (گرفتن ) به اضافه واو عطف و فعل دار (داشتن ). (حاشیه برهان قاطع چ معین ). اخذ و ضبط.
  • اختلاط بانگهای مبارزان ، و شور و غوغای آنها. (ناظم الاطباء):
    برآمد ز آوردگه گیر و دار
    نبیند بدان گونه کس کارزار.

    فردوسی .