به گیر آوردن . در تداول عامه ، به دست آوردن . یافتن . دسترس یافتن . دست یافتن . پیدا کردن : خَبَش ; جمع کردن و به گیر آوردن از اینجا و آنجا. (منتهی الارب ).
-
امثال :
مگر جهود گیر آورده اید ؟ بر جهود دست یافته اید؟
مقید کردن . اسیر کردن . (یادداشت به خط مولف ).