جستجو
کد : DK-159968     

گذر افتادن


گذر اوفتادن . اتفاقاً عبور کردن از جایی . به طور اتفاقی رد شدن: ناگاه مادر او را گذر بدانجا افتاد. (قصص الانبیاء نسخه خطی مولف ص 178).
قضا را چنان اتفاق اوفتاد
که بازم گذر بر عراق اوفتاد.

سعدی (بوستان ).