جستجو
کد : DK-152178     

کارآمدگی


عمل کارآمد: من [ معتصم ] او را [ افشین ] هیچ اجابت نمیکردم از شایستگی و کارآمدگی بودلف . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 170).
-به کارآمدگی ; مهارت و ورزیدگی و کاردانی: من نیز آنچه دانستم از شهامت و به کار آمدگی تو باز نمودم . (ایضاً ص 69). و چون نصر گذشته شد از شایستگی و بکارآمدگی این مرد محمود شغل همه صنایع غزنی بدو مفوض کرد. (ایضاً ص 124).