جستجو
کد : DK-152172     

کار بردن


ترتیب دادن امور: مردی بود نام او سوفرای ، مردی بزرگوار بود اندر عجم از فرزندان منوچهر بود... فیروز را بر وی ایمنی بود و او را از سیستان طلب کردو بر همه مملکت خویش کدخدای کرد و گنج خانه و عیال وسپاه که آنجا بماند همه به وی سپرد تا کار همی برد.(ترجمه طبری بلعمی ).
  • استعمال کردن . به کار زدن: پشیمان شوم ، و چه سود دارد که گردنها زده باشند و خانمانها برکنده و چوب بی اندازه بکار برده . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 101). یا معمائی در آنجا بکار برم ... پس لازم باد بر من زیارت خانه خدا که در میان مکه است سی بار. (ایضاً بیهقی ص 318).