جستجو
کد : DK-69623     

چوبکاری کردن


زدن با چوب .بچوب بسیار زدن . (یادداشت مولف ). کتک زدن . (فرهنگ فارسی معین ).
  • در تداول عامه خجل و شرمسار کردن از بسیاری احسان و نیکی . نیکی کردن بجای بدی . نیکی کردن به آنکه نسبت بتو نیکی نکرده است ; «ما را چوبکاری میکنند». (یادداشت مولف ). به مجاز، بیش از حد معمول و مورد انتظار از کسی پذیرائی و بکسی محبت کردن «چوبکاری میفرمائید» (که در هنگام تعارف ادا شود). (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به تجلید کردن شود.
    -چوبکاری کردن کسی را ; او را بعطایا و با ملاطفت زبانی خجل و شرمنده کردن . با انعام و اکرام کسی را که انعام و اکرام وظیفه او بوده است خجل کردن . (یادداشت مولف ).