جستجو
کد : DK-201759     

واخوردن


رد شدن . مردود شدن . (یادداشتهای مولف ).
  • یکه خوردن . متحیر شدن . (یادداشتهای مولف ). آگاه شدن و هوشیار گشتن در چیزی و دقت کردن در آن . (ناظم الاطباء).
  • کردن کاری به زحمت .
  • ترحم کردن . (ناظم الاطباء).
  • ملاقات کردن . برخوردن . (آنندراج ) (بهار عجم ).
  • غم کسی را خوردن و در فکر کسی شدن . (شعوری ).