رد شدن . مردود شدن . (یادداشتهای مولف ).
یکه خوردن . متحیر شدن . (یادداشتهای مولف ). آگاه شدن و هوشیار گشتن در چیزی و دقت کردن در آن . (ناظم الاطباء). کردن کاری به زحمت . ترحم کردن . (ناظم الاطباء).ملاقات کردن . برخوردن . (آنندراج ) (بهار عجم ). غم کسی را خوردن و در فکر کسی شدن . (شعوری ).