جستجو
کد : DK-189266     

ناچیز شدن


از اهمیت افتادن . از رواج و رونق افتادن . خوار شدن . کم شدن . کاستن: اسلام عزیز گشت و کفر ناچیز شد. (تاریخ سیستان ).
  • باطل شدن . محو شدن . گم و نابود و فراموش شدن . مدروس شدن . بی ارزش و بی اثر گشتن:
    یارب چه دل است آنکه در او گم شد و ناچیز
    چیزی که به شش روز نهاد ایزد دادار.

    فرخی .