کهنه پوسیده ریزریز. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
استخوان کاواک که به وزیدن باد آواز آید از وی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). استخوان پوسیده . (مهذب الاسماء). قیل الذی تدخل فیه الریح ثم تخرج منه و لها نخیر. (اقرب الموارد). خوک حمله کننده . (ناظم الاطباء) (آنندراج ). الخنزیر الضاری . (اقرب الموارد). ج ، نُخُران . ما بالدار ناخر; احد. (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد).