صاحب و خداوند ناو که کنایه از کشتی و جهاز است . (برهان قاطع). خداوند کشتی و جهاز. (ناظم الاطباء). خداوند کشتی را گویند و آن در اصل ناو خدای است . (آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ). خداوند و مالک کشتی . (از فرهنگ نظام ).
مجازاً راننده کشتی . (فرهنگ نظام ). و ملاح و فرمانده کشتی . کشتیبان . ناخفراه .(ناظم الاطباء). رئیس ملاحان در یک کشتی . ملاح . کشتیبان . کشتی کش . بزرگ کشتی . ربان . مهتر ملاحان:
سیاهان براندند کشتی چو دود
که آن ناخدا ناخداترس بود.
سعدی .