سرکش و درگذرنده . ج ، مَرَدَة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). خبیث . متمرد. سرکش . طاغی . یاغی . عاتی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا): و حفظاً من کل شیطان مارد. (قرآن 37/7).
مرتفع. (اقرب الموارد). بناء مارد; بنای بلند و مرتفع. (ناظم الاطباء). بناء مرتفع و آن مجاز است (از اقرب الموارد). بلند و برآمده از اطراف بینی کوه معروف به عارض . (منتهی الارب ) (آنندراج ). عارض کوه یعنی بلند برآمدگی اطراف بینی کوه . (ناظم الاطباء). دیو ستنبه [ وِ س ِ ت َ ب َ ] . ج ، موارد. (مهذب الاسماء) (السامی فی الاسامی ). دیو ستنبه یعنی به غایت بدی رسیده و معتاد گشته . (ترجمان القرآن ).