جستجو
کد : DK-168342     

مادت


مادّه . ماده . مایه . اساس . بنیاد. مدد پیاپی . فزونی پیوسته . وسیلت . سبب: مادت معیشت من آن بود که هر روز یگان دوگان ماهی می گرفتمی و بدان روزگار کرانه می کرد و مرا بدان سد رمقی حاصل می بود. (کلیله و دمنه چ مینوی ص 83). چنانکه آب دریا را بمدد جویها مادت حاصل آید. (کلیله و دمنه چ مینوی ص 197). چنانکه نور چراغ بمادت روغن وفروغ آتش بمدد هیزم . (کلیله و دمنه چ مینوی ص 199).
در دولت عم بود مرا مادت طبعم
آری ز دماغ است همه قوت اعصاب .

خاقانی .