جستجو
کد : DK-164083     

لاد


دیوار از گل برآورده . دیوار. چینه . چینه دیوار. (تفلیسی ). دیواری باشد که از گل بر هم نهاده بود و گویند به چینه برآورده است و به لاد کرده . (لغت نامه اسدی ). دیوار باشد چه سرلاد سر دیوار و بن لاد بن دیوار را گویند. (برهان ). لاد دیوار است و بن لاد و سرلاد به معنی بن و سر دیوار چنانکه گفته اند: سرلاد چنان نه که تابد بنلاد. دیواری از گل برهم نهاده بود یا از خشت پخته به عراق سبو گویند. (اوبهی ).
  • هر چینه و رده را نیز گویند از دیوار گلی که بر بالای هم گذارند. (برهان ). هر رده ازدیوار و گل پخته را گویند و آن را در شیراز نِسپه نامند. (آنندراج ). مهره . هر رده از گل در چینه . یک توی از چینه . هر توی دیواری که بر یکدیگر همی نهند لادی باشد. (فرهنگ اسدی ). هر توی از دیوار هم لادی باشد. (صحاح الفرس ). هر طبقه از طبقات دیوار از گل برآورده . هر تو و طبقه که غالبا بیش از شبری است و از برهم نهادن آن توها و طبقه ها دیوار حاصل آید:
    فکندند بر لاد پرنیخ سنگ
    نکردند در کار موبد درنگ.

    رودکی (از لغت نامه اسدی ، لکن ظاهراً این بیت از عنصری است ).