جستجو
کد : DK-151535     

قیض


بسیارآب گردیدن چاه .
  • مبادله کردن و مثل و مانند چیزی آوردن . (منتهی الارب )(از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
  • شکافتن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
  • کفیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
  • نگاشتن پیکر نگاشته مانند پیکری . (منتهی الارب ) (آنندراج ). نگاشتن پیکر فلان را مانند پیکر فلان . (ناظم الاطباء).
  • فرودریدن چاه .(منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). فرودریده شدن چاه .(ناظم الاطباء).
  • (اِ) پوست خشک بیرون بیضه یا چوزه و آب که از بیضه برآید. (منتهی الارب ) (آنندراج ). القشرة العلیا الیابسة علی البیضة و قیل هی التی خرج مافیها من فرخ او ماء. (اقرب الموارد).
  • آنچه بجای دیگری آید. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
  • بدل . (منتهی الارب ).
  • مانند و برابر. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء): هذا قیض له ; ای مساو له وهما قیضان ; ای مثلان . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).