جستجو
کد : DK-145398     

قارع


نعت فاعلی از قرع . کوبنده . کوبنده در.
  • فال زننده به قرعه . قرعه کشنده . (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
  • کسی که موی سر او به علتی ریخته باشد.
  • قبول کننده مشورت .
  • کسی که بازایستد از آنچه فرمایند. (آنندراج ).
  • مقابل مقروع ، اصطلاح موسیقی است که در باب اسباب اهتزاز از آن یاد میشود. مولف مجمع الادوار گوید اسباب اهتزاز هرگونه مصادمه است بین قارع و مقروع . چون دو جسم مصادمه کنند هر دو به صدا درآیند و اگر در هر دو موجبات اهتزاز موجود باشد هر دو درمایه خود نغمه ایجاد کنند و نغمه هر دو به گوش رسد اما آنجا که اهتزاز یک جسم مستهلک باشد نغمه مقروع شنیده شود از این رو ابونصر مطلقا نغمه را به مزحوم (مقروع ) نسبت داده است . (مجمع الادوار هدایت ص 24).