جستجو
کد : DK-140615     

فاقد


آنکه چیزی یا کسی از دست او رفته باشد. (اقرب الموارد). مقابل واجد.
-فاقد چیزی بودن ; نداشتن آن . (یادداشت بخط مولف ).
  • زن شوی یا پسر گم کرده . زن شوی یا پسر مرده . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
  • گاو ماده که بچه اش را دده خورده ، و کذا ظبیة فاقد. (منتهی الارب ). رجوع به فقد و فقدان شود.