جستجو
کد : DK-139881     

غیبه


تیردان . (صحاح الفرس ) (فرهنگ اوبهی ) (برهان قاطع). کیش و جعبه . (برهان قاطع). ترکش و جعبه . (غیاث اللغات ).
  • هر یک از آهنهای تُنُک کوچک که بر هم نهند ساختن جوشن را. (از صحاح الفرس ). پاره های آهن باشد که در جیبه و بکتر و جوشن ودیگر اسلحه بکار برند. (فرهنگ جهانگیری ). پاره های آهن که در بکتر و جوشن که از جمله اسلحه جنگ است بکار برده شود. (برهان قاطع) (غیاث اللغات ). فولاد و آهن که بر جوشن نصب کنند. (فرهنگ رشیدی ). پولکهای آهن و پولاد که بر جوشن نصب کنند. (آنندراج ) (انجمن آرا).
    چو زر ساوچکان بلک از او چو بنشستی
    شدی پشیزه سیمین غیبه جوشن .

    شهید بلخی (در صفت آتش سده ).