جستجو
کد : DK-137465     

غبش


شب تاریک . (منتهی الارب ) (آنندراج ). تاریکی آخر شب . (منتهی الارب ) (دهار).
  • بقیه شب . ج ، غبشة. اَغباش . (منتهی الارب ).
  • (مص ) به تاریکی آخر رسیدن شب ، غبش غبشاً. (منتهی الارب ).
  • خیره کردن چشم . حیران کردن . (دزی ج 2 ص 200).
  • تار کردن . تاریک کردن . تیره کردن . (دزی ایضاً).
  • دوران خود را تیره و تار کردن . چهره خود را تیره کردن . (دزی ایضاً).
  • خیره ماندن . حیران بودن . (دزی ایضاً).