جستجو
کد : DK-137420     

غباوت


کندذهنی . (غیاث ) (آنندراج ). درنایافتن و ابله شدن . (تاج المصادر زوزنی ). گول گردیدن . نه دریافتن از چیزی . گولی . (منتهی الارب ). احمقی .سَفَة. غافلی . عدم فطانت . کندفهمی . نادانی . بلاهت . بلادت: وزیر چون پادشاه را تحریص نماید در کاری که به رفق... تدارک پذیرد برهان حمق و غباوت خویش نموده باشد. (کلیله و دمنه ). امیر سیف الدوله دانست که حرکت آن حضرت سبب جهل و غباوت اهل تدبیر و نقصان رشد ناصح و مشیر است . (ترجمه تاریخ یمینی ص 203).