جستجو
کد : DK-130792     

عبور


درگذشتن از نهر و وادی . (اقرب الموارد). گذشتن از نهر و جوی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بر آب گذشتن . (تاج المصادر) (غیاث اللغات ) (المنجد).
  • شکافتن راه را.(اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (المنجد).
  • مطلق گذر کردن از راهی . (غیاث اللغات ).