جستجو
کد : DK-130571     

عبد


بنده . غلام . خلاف حُرّ از مردم . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ). ج ، عَبدون و عَبید و آن نادر است و اَعْبُد و عِباد و عُبدان و عِبدان و عِبّدان وعُبُد و عُبود و عِبًّدة و عَبَدة. و جمعالجمع آن اَعابد و مَعابد و اعَبَدَة و اسم جمع عِبدًّی و عِبدّاء و مَعبوداء و مَعبَدة. (اقرب الموارد):
سعدی رضای دوست طلب کن نه حظ خویش
عبد آن کند که رای خداوندگار اوست .

سعدی (بدایع).