مانند. (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). مثل . (منتهی الارب ). نظیر: ضریر ما له فی العلوم نظیر و طبیب ما له فی الازمنة الغابرة ضریب . (خلاصة الاثر بدیعی ).
نوع . زده شده . صفت از هر چیزی . نیک زننده . سَر. (منتهی الارب ). راس . امین تیر قمار. (منتهی الارب ). زننده تیر قداح . نام تیر سوم از تیرهای قمار. شیری که از چند ناقه در یک شیردوشه دوشیده شود. بهره . شکم مردم . برف . (منتهی الارب ). ثلج . (فهرست مخزن الادویه ). پشک . (منتهی الارب ). شب نم . جَلید. سقیط. صَقیع. (فهرست مخزن الادویه ). شیر سخت ترش یا شیر پاره پاره شده . (منتهی الارب ). شیر بریده .(اصطلاح حساب ) عددی است که پیش از کمیتی قرار دهند برای ضرب کردن در وی . ارزش و قدر نسبی که بهر یک از مواد امتحانی داده می شود.