جستجو
کد : DK-126566     

ضامز


رجل ٌ ضامِز; مرد خاموش و بازایستاده از چیزی . (منتهی الارب ). خاموش .
  • آهسته . (منتهی الارب ).
  • بعیرٌ ضامز; شتر که دبه از دهان بیرون نیارد. (منتهی الارب ). شتری که شقشقه از دهان بیرون نکند. (منتخب اللغات ).