خندان . (دهار). خندنده . (منتهی الارب ). مرد بسیارخند. (منتهی الارب ). خنده کننده .
رای ضاحک ; ظاهر. غیرملتبس . سنگ درخشنده . (مهذب الاسماء). سنگ نیک سپید نمایان در کوه . (منتهی الارب ). ابر که سایه افکند. (مهذب الاسماء). ابر بابرق. (منتخب اللغات ). روضة ضاحک ; موضعی است در صمان . (منتهی الارب ).