جستجو
کد : DK-123810     

صاحب فراش


مریض و بیمار بستری: و او نیز رنجور و صاحب فراش بود. (تاریخ طبرستان ). رکن الدین رنجور شد و صاحب فراش گشت و از حرکت عاجز ماند. (جهانگشای جوینی ). ناگاه بعد از استحمام عارضه ای بر بدن او بازگشت که در خود گرانی می یافت و صاحب فراش گشت .
  • شوهر.
  • (اصطلاح فقه ) در حدیث است : الولد للفراش و للعاهر الحجر; یعنی فرزند ازآن ِ پدر است و زناکار را خیبت و خسران .