مضربه
باشد. (لغت فرس ). جبه پنبه آگنده . (صحاح الفرس ). جبه و بالاپوش پنبه دار. (برهان قاطع). پوششی از کرباس نکنده زده نازک که در تابستان بجای لحاف بکار برند. (فرهنگ شعوری ). جبه پنبه آکنده . (رشیدی ). جامهای سطبرنکنده زده که در یمن سازند. (رشیدی از قاموس )
. جامه ها است درشت دوخته که در یمن طیار شود. (منتهی الارب ذیل ش ذ ک ن ):
همان که بودی از این پیش شاد گونه من
کنون شده است دواج تو ای بدولی فاش .
عسجدی مروزی (از لغت فرس ).