جستجو
کد : DK-117015     

شاخه


شاخ درخت . (ناظم الاطباء). فرع . غصن . شاخ . فنن . شغه . شغ.
  • شعبه . (ناظم الاطباء): شاخه رود. شاخه چهل چراغ یک شعبه از چهل چراغ .
  • فروع و جزئیات: ولیکن دانشومندان اندر شاخه های فقه روز ازسپیده دمیدن دارند. (مقدمه التفهیم چ جلال همائی ص قسط و همین کتاب ص 69).
  • قرن و شاخ حیوان . جام شرابخواری که بشکل شاخ بود.
  • شراب آمیخته با گلاب . (ناظم الاطباء).
  • شاخ که مشک زباد را در آن نهاده میفروخته اند:
    آبی چو یکی کیسگکی از خز زرداست
    در کیسه یکی بیضه کافور کلان است .
    واندر دله بیضه کافور رباحی
    ده نافه و ده شاخگک مشک نهان است .

    منوچهری .