جستجو
کد : DK-116981     

شاخ کردن


حجامت کردن . (ناظم الاطباء).
  • بصورت تاری درآوردن: نمک طبرزد بشکافند و شاخ کنند و بمجرای قضیب در نهند. (ذخیره خوارزمشاهی ).
  • شاخه برآوردن . شاخه زدن:
    درخت دانش من شاخ کرد و میوه نمود
    شکوفه داد کنون اندر آمده ست ببار.

    ناصرخسرو.