جستجو
کد : DK-116972     

شاخ و برگ


جزئیات و فروعات . (فرهنگ نظام ). کنایه از طول و عرض در حرف و حکایت . (آنندراج ). و آرایش های فضول و غیر ضرور.
-شاخ و برگ دادن بحکایتی و قصه ای و واقعه ای ; با اغراق و مبالغه آن را بیان کردن . بیش یا بهتر یا بدتر از آنچه هست نمودن آن . رجوع به شاخ و برگ ساختن شود.
-شاخ و برگ ساختن ; شاخ و برگ دادن:
بود مجنون ریشه ای از نخل صحرای جنون
عاقلان بر قصه او شاخ و برگی ساختند.

میرمعصوم کاشی (از آنندراج ).